۱۳۸۸ آذر ۲۳, دوشنبه

بازجویان به دستگیرشدگان کمپینگ یک میلیون امضا چه گفتند

بازجویان (کارشناسان) در زندان اوین برای به نوعی تطمیع کردن بازداشت شدگان کمپینگ یک میلیون امضا که شادی صدر و شیوا نظرآهاری از افراد برجسته آنها هستند، پیشنهادهایی به انها ارائه کرده اند که جالب توجه است.
به آنها ابتدا پیشنهاد استخدام در وزارت نفت و شهرداری تهران را داده اند و سپس از ارائه تسهیلات برای سفر به خارج از کشور را خبرداده اند و در تمام طول بازجویی از انجام مصاحبه این بازداشت شدگان را منع  کردند.
ظاهرا آنها سعی داشتند با فراهم کردن شرایط، زمینه هجرت اعضای معترض یک میلیون امضا را به خارج از کشور فراهم سازند تا در داخل به نوعی اعتراضات خاموش شود.

تغییر ذائقه اعتراضات

همانطور که از قبل هم توسط اساتید جامعه شناسی پیش بینی می شد، سرکوب و مقابله مسلحانه با اعتراضات پس از انتخابات باعث شد تا ذائقه معترضین نیز تغییر اساسی داشته باشد تا  اعتراضات به احمدی نژاد و مجموعه دولت به سوی رهبر کشور هدایت شود.
باتوجه به اقدامات نظامی که در جهت سرکوب اعتراضات مردمی انجام شد با نظاره کردن اعتراضات در روز 16 آذر مشخص است که هدف اصلی اعتراضات اینک شخص رهبری است و نه دولت احمدی نژاد!

ماجرای بازداشت مجید توکلی با لباس زنانه

طبق گفته های یک منبع آگاه اگرچه مجید توکلی دانشجوی دانشگاه امیرکبیر بعد از سخنرانی ضد رهبری که در روز 16 آذر با لباس زنانه توسط نیروی انتظامی دستگیر شد، اما عکسهای منتشر شده از وی در خبرگزاری ایرنا و به طبع آن در خبرگزاری فارس و سایت رجانیوز عکسهای وی بعد از دستگیری نیست و در این عکسهای منتشر شده بازسازی هایی با تاکید بیشتر بر لباس زنانه صورت گرفته است.
بنابه گفته این منبع آگاه، مجید توکلی فقط روسری بر سرداشته و مانتو پوشیده بود که فقط دگمه های پایینی آن بسته شده بود. درحالیکه در عکسهای منتشر شده عکس مجید توکلی در حالی دیده می شد که یک مقنعه با چادر برسرداشت!

۱۳۸۸ آذر ۸, یکشنبه

احکام صادره متهمان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری

نهزاد نبوی: ۶ سال حبس تعزیری

احمد زیدآبادی: ۶ سال حبس تعزیری، ۵ سال تبعید به گناباد، محرومیت دائمی از فعالیت سیاسی و اجتماعی
محمدعلی ابطحی: ۶ سال حبس تعزیری
سعید حجاریان: ۵ سال حبس تعلیقی
محمد عطریانفر: ۶ سال حبس تعزیری
علی تاجرنیا: ۶ سال حبس تعزیری، ۷۴ ضربه شلاق
سعید شریعتی: ۷ سال حبس تعزیری
عبدالله مومنی: ۸ سال حبس تعزیری
شهاب طباطبایی: ۵ سال حبس تعزیری
کامبیز نوروزی: ۲ سال حبس تعزیری و ۷۶ ضربه شلاق
هدایت‌الله آقایی: ۵ سال حبس تعزیری
مسعود باستانی: ۶ سال حبس تعزیری
کیان تاج‌بخش: ۱۵ سال حبس تعزیری
حسین رسام: ۴ سال حبس تعزیری
عاطفه نبوی: ۴ سال حبس تعزیری
روشنک سیاسی: تبرئه
حسام سلامت: ۴ سال حبس تعزیری
علی بهزادیان‌نژاد: ۶ سال حبس تعزیری
علی‌رضا عاشوری: ۶ سال حبس تعزیری
امید لواسانی: ۶ سال حبس تعزیری
رضا خادمی: اعدام
محمدرضا علی‌زمانی: اعدام
آرش رحمانی‌پور: اعدام
ناصر عبدالحسینی: اعدام
حامد روحی‌نژاد: اعدام

۱۳۸۸ آبان ۱۸, دوشنبه

پارازیت های ماهواره

همزمان با فرارسیدن 13 آبان برشدت پارازیتهای ماهواره ای افزوده شد. پارازیتهایی که تعدادی از سرمنشاهای آن در تهران شناخته شده است. دانشگاه امام حسین، لویزان از نقاطی است که آنتنهای انتشار این پارازیتها به وضوح قابل رویت است.
احساس خطر از انتشار فرکانسهای پرقدرت پارازیتهای ماهواره ای هرروز بیش از پیش می شود اما مسوولان وزارت فناوری و ارتباطات از محل انتشار و چگونگی آن اعلام بی خبری می کنند!
صابر فيضي مدیرعامل شرکت مخابرات ایران با رد اظهارات نمایندگان مجلس مبنی بر ارسال پارازیت‌های ماهواره‌ای از سوی شرکت مخابرات اين امر را اين گونه توجيح مي‌كند: ارسال پارازیت‌های ماهواره‌ای در حوزه مسئولیتی ما نیست چرا كه شرکت مخابرات تنها قادر به ارسال فرکانس‌های کمتر از 1800مگاهرتز است ولي فرکانس‌هایی که برای پارازیت‌های ماهواره‌ای ارسال می شود از قدرتی به مراتب بیشتر از فرکانس‌های شرکت مخابرات برخوردار است.
وی افزود: فرکانس‌ پارازیت‌های ماهواره‌ای دارای طول موجی بیش از یک گیگا هرتز هستند که ارسال آنها خارج از توان شركت مخابرات است و اينكه ارسال پارازیت‌های ماهواره‌ای بسیار هزینه بر است و بودجه محدود شرکت مخابرات اجازه ارسال این پارازیت‌ها را به ما نمی‌دهد.
سخنان فیضی مدیرعامل شرکت مخابرات ایران در حالی است که باتوجه به اینکه هر 1000 مگاهرتز یک گیگاهرتز است بنابراین هم اکنون امواج منتشر شده توسط مخابرات 1.8 گیگاهرتز است که در نتیجه در اظهاراتش تضاد وجود دارد
نکته دیگری که در سخنان مدیرعامل مخابرات ایران مشخص است تایید هزینه بالای ارسال پارازیت های ماهواره ایست که بیش از 5ماه است که باشدت دنبال می شود.
اعلام هشدار در مورد خطرات ناشی از انتشار پارازیتهای ماهواره ای به گونه ایست که کارشناسان اولتیوماتوم وزیر بهداشت را مبنی بر دوری از حاملگی برای مبتلا نشدن به آنفلونزا در 2سال آینده را بی ارتباط با تاثیرات فرکانسهای پرقدرت ماهواره ای ندانستند و معتقدند که وزیر بهداشت غیرمستقمی خطرات ناشی از پارازیتها را تایید کرده است.
همچنین تعدادی از پزشکان شیوع غیرقابل انفلونزا (نه آنفلونزای خوکی) در میان اقشار مختلف جامعه را ناشی از پایین آمدن کارایی سیستم دفاعی بدن در نتیجه دریافت فرکانس های پرقدرت پارازیتهای ماهواره ای می دانند تا در کوچه و خیابان و محل کار به وضوح دیده شوند افرادی که دچار بیماری آنفلونزا شده اند.

۱۳۸۸ آبان ۱۵, جمعه

مدیرعامل خبرگزاری فارس هم رفتنی شد

مقدم فر مدیرعامل خبرگزاری فارس قرار است جای خود را به شخص دیگری بدهد.
بنابه گزارش رسیده مقدم فر که در دوران حضور خود د ر خبرگزاری فارس به صورت یکجانبه گرا به طرفدارای از دولت پرداخته است خود را آماده می کند تا در کنار طائب در سپاه پاسداران حضور داشته است.

تعداد بازداشت شدگان مراسم 13 آبان

بنابه اخبار رسیده در مراسم روز 13 آبان در تهران بیش از 600 نفر بازداشت شده اند. اکثر بازداشت شدگان را جوانان و به خصوص خانمها تشکیل می دهند.
همانطور که مشخص است حکومت تصمیم گرفت در مراسم 13 آبان به شدت برخورد کند طوریکه حلقه اول برخورد را سپاه برعهده داشت. بنا به همین گزارش تعداد بازداشت شدگان بسیار بیشتر از تعداد ذکر شده (600نفر) بوده است با این تفاوت که خیلی از بازداشت شدگان در مراسم روز چهارشنب بعد از چند ساعت بازداشت و ضرب و شتم آزاد شده اند.
دیروز خبرهایی مبنی بر کشته شدن تعدادی در مراسم 13 آبان به گوش می رسید که خوشبختانه تاکنون خبری مبنی بر این موضوع تایید نشده است.
بازداشت شدگان نیز در چند بازداشتگاه واقع در خیابان وزرا(امربه معروف و نهی از منکرات)، پلیس اماکن(ابتدای خیابان میرعماد) وبازداشتگاه سپاه واقع در میدان فلسطین حضور دارند.
از جمله اخبار قابل توجه مربوط به مراسم 13 آبان امسال شکایت بیمارستان تهران کلینیک واقع در خیابان میرزای شیرازی از نیروهای امنیتی می توان اشاره کرد که مربوط به گاز اشک آور و گاز فلفلی بود که این نیروها در حوالی این بیمارستان منتشر کردند که باعث ایجاد مشکلات خطرناکی برای تعدادی از بیماران این بیمارستان بوده است.

۱۳۸۸ مهر ۲۴, جمعه

فرمانده نیروی انتظامی تغییر می کند

براساس گفته های منبعی اگاه اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی جای خود را به سردار تمییزی خواهد داد.
به گزارش رسیده پروسه تغییر فرمانده نیروی انتظامی که مدتی است به دلیل حوادث پس از انتخابات به تعویق افتاده باردیگر دنبال شد. در این پروسه قرار بود احمدی مقدم جای خود را به سردار رادان دهد تا خود به ستادکل نیروهای مسلح منتقل شود اما از آنجاکه چهره رادان پس از وقایع کهریزک به شدت از طرف مردم مخدوش شده بود این انتقال به تعویق افتاد.
اما یک منبع اگاه از قطعی شدن تغییر سردار احمدی مقدم از ناجا خبر داد و گفت سردار تمییزی از سپاه پاسداران جدی ترین گزینه برای جایگزینی وی خواهد بود. البته غیر از سردار تمییزی گزینه های دیگری نیز مطرح هستند که تمییزی به دلیل حضور در کردستان از شانس بیشتری برای انتضاب به عنوان فرمانده نیروی انتظامی برخوردار است.
در میان کارکنان سپاه پاسداران دوجناح قالب وجود دارد که به جناح کردستان و جناح جبهه جنوب تقسیم می شوند. که سپاهیان حاضر در کردستان در دوران جنگ به عنوان رزمنده در چبهه عقیدتی در داخل سپاه شناخته می شوند و رزمندگان در جبهه جنوب بیشتر به دلیل انجام رشادتهای فیزیکی مطرح هستند.

۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

نویسنده بیانیه های میرحسین کیست؟

یکی از موضوعاتی که این روزها برخلاف زشتی های اتفاق افتاده و نظر مثبت من را به خود جلب کرده متن و طعم بیانیه های میرحسین است که نقطه اوج اون را شاید در بیانیه شماره 13 بتوان دید که همین چند روز پیش منتشرشد.
بیانیه ها از چنان نگارشی برخوردار است که هر خواننده را به خود جذب می کند. همانطور که گفتم تقطه اوج آن شاید بیانیه شماره 13 موسوی باشد همانجاکه آمده بود: «زندگی ادامه دارد و افراد موقتی هستند.» و یا آنجا که در پاراگراف آخر گفته شده بود «مردمی كه می‌خواهند سرپای خود بایستند و حیاتی كریمانه را تجربه كنند جا دارد كه از نخستین قدم‌هایی كه به ناكامی‌‌شان می‌انجامد بابیشترین دقت‌ها پیشگیری كنند. تولد اینجانب نه هفتم مهر كه روز آشنایی با شماست. حتی اگر روز هفتم مهر به دنیا آمده بودم نیز جا نداشت حركت شما به كیش شخصیت آلوده شود. امیدوارم این كلمات مرا صمیمانه و از سر نگرانی و نه یک شكسته‌ نفسی بی‌حقیقت و تعارف‌ گونه تلقی كنید.»

از ابتدا فکر می کردم که نگارش بیانیه های موسوی را سید علیرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی نگارش می کند اما علارغم بازداشت بهشتی نیز بیانیه ها با همان نگارش سابق منتشر شد. اکنون قریب به یقین معتقدم که اکثر بیانیه‌ها به نگارش همسر میرحسین یعنی زهرا رهنورد که خود شخصی قلم به دست است و شخصیت دانشگاهی دارد نوشته می شود و ارائه خطوط کلی برای طرح در بیانیه ها برعهده خود میرحسین است.

جشنواره رسانه های دیجیتال!

امروز برحسب اجبار سری به جشنواره رسانه های دیجیتال که در مصلی تهران برگزار می شود، زدم. بسی جالب بود کارشناسان و مسوولان
اکثرا زیر 25سال سن و اکثرا بالای 5سانت ریش داشتند.
جالب اینجا بود در مراسمی شخصی را به عنوان قدیمی ترین وبلاگ نویس در این مراسم مورد تقدیر قرار دهند بدون انکه صحبتی از سلمان و حسین درخشان داشته باشند.

۱۳۸۸ مهر ۱۰, جمعه

تغییر در بسیج

همانطور که انتظار می رفت طائب فرمانده بسیج جایش را به مجتبی خامنه ای فرزند ارشد رهبر ایران داد.
مجتبی خامنه ای که اولین حضور رسمی اش در کنار پدر مربوط به بازدید از استان کردستان در اوایل امسال بود، مدتی است که به عنوان جانشین طائب (البته غیررسمی) عهده دار امور پشتیبانی نهاد نظامی بسیج بوده است.
با انتقال طائب به بیت رهبری حال مجتبی خامنه ای به عنوان شخص اول در مجموعه بسیج به طراحی امور می پردازد.

اسم فامیل قبلی احمدی نژاد جیست؟

اطلاعات جالبیه در مورد اینکه احمدی نژاد اسم فامیلش را قبلا عوض کرده و اینکه اسم فامیل قبلی وی چیست و چه معنی دارد:


با نگاهی به صفحه توضیحات شناسنامه او تغییر فامیلی از " سبورجیان" به احمدی نژاد دیده می شود و اگر ریشه خانواده سبورجیان در آرادان را بررسی کنیم!!! به یهودی بودن این خانواده پی می بریم.

طبق لغتنامه دهخدا کلمه «سبورجیان» واژه ای عبری است(סבורגי) به معنی فکر کردم، تصور کردم (فرهنگ عبری- فارسی حییم)
http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-6bd71716999946eba046db8b9839188e-fa.html

۱۳۸۸ مهر ۷, سه‌شنبه

خبری که باعث توقیف روزنامه دنیای فوتبال شد

قبلا باید اشاره  بکنم که روزنامه دنیای فوتبال روزنامه ورزشی است که بعد از بازی ایران مقابل کره شمالی عکسهای بازیکنان ایرانی را با دستند های سبز به عنوان عکس یک چاپ کرده بود.
و اما اصل خبر: http://donyayefootball.com/shownewsitem.aspx?code_pnn=3842

داربی67 هزار تماشاگر دارد!
سانی كه به ورزشگاه‌ها می‌آیند حتی با توجه به تحریك‌های اپوزیسيون خارجی از طریق شبكه‌های ماهواره‌ای خارجی، اهل به هم ریختن فضای ورزشگاه آزادی نیستند و خلاصه اینكه پیگیر برد تیمشان هستند. به هر جهت اگر ورزشگاه روز جمعه پر نشد زیاد تعجب نكنید. چون با یك حساب و كتاب ساده حدود 67 هزار نفر تماشاگر داربی شصت و هفتم هستند و بیشتر از اینها هم بلیت فروخته نخواهد شد. البته اگر هم پر شد آن 30 هزار نفر هم هستند و اوضاع را تحت كنترل دارند تا داربی داغ و جذاب و حساسی برگزار شود. امیدواریم بازی مساوی نباشد!

داربی آبان ماه 84 آخرین سال حضور محمد دادگان در فدراسیون فوتبال بود. تیم ملی به جام جهانی صعود كرده بود و فوتبال ایران شور و حال خاصی داشت. لیگ برتر هم با هیجان دنبال می‌شد و امیر قلعه‌نويي‌ اسب استقلال را از همان اول لیگ برای قهرمانی زین كرده بود. با توجه به اینكه محمود احمدی‌نژاد تازه رئیس‌جمهور شده بود و همه از گرایشات فوتبالی وی مطلع بودند این شایعه كه قرار است او به همراه معاونان و برخی وزرایش برای دیدن داربی به ورزشگاه آزادی برود باعث شد تا اتفاقات جدیدی در داربی آن سال بیفتد.

شورای تامین هم بلاتكلیف بود
مسئولان فدراسیون، سازمان لیگ و حتی خود دو باشگاه سرخابی اصرار به عادی بودن بازی دارند اما وقتی شورای تامین استان وارد ماجرا می‌شود یعنی اینكه اوضاع بغرنج‌تر از این حرف‌هاست. معمولا پیش از آغاز داربی شورای تامین استان جلسه‌ای تشكیل می‌دهد تا در آن به ابعاد و جنبه‌های مختلف بازی بپردازند. به هر ترتیب به خاطر اینكه ممكن بود محمود احمدی‌نژاد تماشاگر آن بازی باشد تدابیر ویژه‌ای لحاظ شد؛ تدابیری كه تا امروز هم اجرا می شود و كمتر كسی از آنها باخبر است. شورای تامین در آن روزها پاسخ مستقیمی به سازمان لیگ نمی‌داد كه آیا احمدی‌نژاد به ورزشگاه می‌رود یا نه. البته تدابیر امنیتی باید لحاظ می‌شد. به هر جهت داربی، داربی است و مسائل خاص خودش را دارد. محمود احمدی‌نژاد به تماشای آن بازی نرفت تا نمایندگان مجلس به همراه اعضای هیات‌رئیسه وقت فدراسیون تماشاگر داربی باشند. داربی كه در آن ورزشگاه پر نشد و البته همه آن را به بارانی بودن هوا ربط دادند. استقلال یك بر صفر با گل رضا عنایتی به پیروزی رسید. در ورزشگاه هم اتفاق خاصی نیفتاد.

بازار سیاه و بخت سیاه‌تر!
اما در همان داربی بلیت بازی پیش‌فروش شد. یعنی از دو روز قبل از بازی ورزشگاه‌هایی اعلام شد كه تماشاگران برای خرید بلیت به آنجا بروند. بازار سیاه، داغ و داغتر و وضعیت هواداران بیچاره سیاه و سیاهتر می‌شد. حتما آن برنامه 90 را به یاد دارید كه یكی از نزدیكان امیرقلعه‌نویی در حوالی كسانی بود كه بلیت بازارسیاه می‌فروختند! مافیای بلیت‌فروشی با پیش فروش آنقدر درآمدزا شده بود كه مردم در بازی‌های بعدی ترجیح می‌دادند كه به ورزشگاه نروند و آزادی به همین خاطر پر نمی‌شد. اما در دوره علی كفاشیان این معضل حل شد و بلیت بازی‌ها صبح روز بازی فروخته می‌شود. حالا می‌شود گفت رنگ بخت هواداران كمی از سیاه به سمت خاكستری رفته است.

چرا ورزشگاه پرنمی‌شود؟
به هر ترتیب داربی شرایط و حال و هوای خاص خودش را دارد. اما شنیده شده درست از همان داربی آبان‌ماه حدود 20 هزار بلیت در اختیار نهادهایی قرار می‌گیرد كه به امنیت ورزشگاه كمك كنند. آنها نیروهایشان را به صورت نامحسوس به ورزشگاه می‌فرستند. البته این كار كه با هماهنگی نهادهای امنیتی انجام می‌شود برای جلوگیری از اغتشاش و درگیری‌های احتمالی است. شنیده شده در داربی پیش‌رو و با توجه به تحركات اپوزیسیون و اتفاقاتی كه پس از انتخابات روی داد این تعداد به 30 هزار نفر افزایش پیدا كرده است. پیش‌بینی می‌شود ورزشگاه پر نشود و داربی با كمتر از صدهزار نفر برگزار شود. البته در بازی‌های گذشته لیگ برتر مشخص شد كه چنین تحركاتی نمی تواند در ورزشگاه‌ها مثمرثمر واقع شود.

۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبه

فرازهایی از قانون فراموش شده اساسی کشورمان

اصل پنجاه و ششم قانون اساسي: حاكميت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعي خويش حاكم ساخته است و هيچ‌كس نمي‌تواند اين حق الهي را از انسان سلب كند يا در خدمت منافع فرد يا گروهي خاص قرار دهد.

اصل نهم قانون اساسي : در جمهوري اسلامي ايران آزادي و استقلال و وحدت و تماميت ارضي كشور از يكديگر تفكيك ناپذيرند و حفظ آنها وظيفه دولت و آحاد ملت است. هيچ فرد يا گروه يا مقامي حق ندارد به نام استفاده از آزادي به استقلال سياسي، فرهنگي، اقتصادي و نظامي و تماميت ارضي ايران كمترين خدشه‌اي وارد كند و هيچ مقامي حق ندارد به نام حفظ استقلال و تماميت ارضي كشور آزادي‌هاي مشروع را هر چند يا وضع قوانين و مقررات سلب كند.

اصل بيست سوم قانون اساسي: تفتيش عقايد ممنوع است و هيچ‌كس را نمي‌توان به صرف داشتن عقيده‌اي مورد تعرض و مواخذه قرار داد.

اصل بيست و چهارم قانون اساسي: نشريات و مطبوعات در بيان مطالب آزادند مگر آنكه مخل به مباني اسلام يا حقوق عمومي باشند. تفصيل آن را قانون معين مي‌كند.

اصل بيست و پنجم قانون اساسي: بازرسي و نرساندن نامه‌ها، ضبط و فاش كردن مكالمات تلفني، افشاي مخابرات تلگرافي و تلكس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها،‌استراق سمع و هرگونه تجسس ممنوع است مگر به حكم قانون.

اصل سي و دوم قانون اساسي: هيچ‌كس را نمي‌توان دستگير كرد مگر به حكم و ترتيبي كه قانون معين مي‌كند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام بايد با ذكر دلايل بلافاصله كتبا به متهم ابلاغ و تفهيم شود و حداكثر ظرف مدت 24 ساعت پرونده مقدماتي به مراجع صالحه قضايي ارسال و مقدمات محاكمه در اسراع وقت فراهم گردد. متخلف از اين اصل طبق قانون مجازات مي‌شود.

اصل سي و هشتم قانون اساسي: هرگونه شكنجه براي گرفتن اقرار براي كسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت،اقرار يا سوگند مجاز نيست و چنين شهادت و اقرار و سوگندي فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از اين اصل قانون مجازات مي‌شود.

اصل سي و ششم قانون اساسي: حكم به مجازات و اجراي آن بايد تنها از طريق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.

اصل سي و پنجم قانون اساسي: در همه دادگاه‌ها طرفين دعوي حق دارند براي خود وكيل انتخاب نمايند و اگر توانايي انتخاب وكيل را نداشته باشند بايد براي آنها امكانات تعيين وكيل فراهم گردد.

اصل يكصد و شصت‌و هشتم: رسيدگي به جرائم سياسي و مطبوعاتي علني‌است و با حضور هيات منصفه در محاكم دادگستري صورت مي‌گيرد. نحوه انتخاب شرايط، اختيارات هيات منصفه و تعريف جرم سياسي را قانون براساس موازين اسلامي معين مي‌كند.

اصل بيست و هفتم قانون اساسي: تشكيل اجتماعات وراهپيمايي‌ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن كه مخل به مباني اسلام نباشد آزاد است.

۱۳۸۸ مهر ۱, چهارشنبه

مسجد لولاگر

چرا کسی راجع به عوامل مربوط به آتش زدن مسجد لولاگر در محله نواب و کشته شدن چند تن در درگیری های مربوط به این مسجد چیزی نمی گوید و از طرف حکومت نیز پیگیری موضوع نمی شود؟

مصاحبه با محتشمی پور

بعد از سخنان رهبری در پایان نماز عید فطر در دانشگاه تهران و اعلام موضع نرم تر نسبت به قبل ، رسانه های جناح قدرت طلب در یک برنامه هماهنگ  از یک طرف میزگرد اعتراف گونه سعید حجاریان و عطریانفر و از طرف دیگر فیلمی بامحتوای سعیده پور آقایی که چندی پیش گفته شده بود در بازداشتگاههای کشور کشته و شبانه دفن شده است پخش شد.
اما بعد از  پخش این دو برنامه و سخنان جواد امام و همسرش درمورد تکذیب ربوده شدن دخترشان توسط ایادی نظام، منابع موثقی خبر از پخش تلویزیون گفت و گو با محتشمی  پور وزیر سابق کشور دارد که در این برنامه تلویزیونی محتشمی پور با کوتاه آمدن از موضوع خود اعترافاتی را دارد.

ندای خوش از قم

ندای خوشی از علمای بلندمرتبه ساکن در قم شنیده می شود که به زودی  علنی خواهد شد.

۱۳۸۸ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

روزنامه شرق رفع توقیف شد

سید محمود علیزاده طباطبایی در گفتگو با ایلنا با اعلام این مطلب اظهارداشت:«هفته گذشته رسیدگی به اتهامات رحمانیان مدیر مسوول روزنامه شرق در شعبه 76 دادگاه كیفری استان تهران به ریاست قاضی مدیر خراسانی برگزار شد و پس از پایان جلسه اعضای هیات منصفه مطبوعات مدیر مسسول روزنامه را مجرم تشخیص داده و او را مستحق تخفیف مجازات دانستند.»
وكیل روزنامه شرق گفت:«در حكم صادره از شعبه 76 دادگاه كیفری استان این روزنامه رفع توقیف شده و مدیر مسوول آن به پرداخت ده میلیون ریال جزای نقدی محكوم شده است.»
وی در پاسخ به این پرسش كه آیا روزنامه ”شرق“ منتشر خواهد شد؟ اظهارداشت:« این روزنامه قطعا مجددا منتشر خواهد شد ، اما زمان دقیق آن هنوز مشخص نیست.»
روزنامه شرق در تاریخ 15 مردادماه 86 به دلیل مصاحبه با ساقی قهرمان از سوی هیات نظارت بر مطبوعات توقیف شد.

سردار محمد عزلتی مقدم کیست

سردار محمد عزلتی مقدم رییس کمیته ایثارگران ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی که چند روز پیش بازداشت و سپس آزاد شد یکی از اعضای سپاه در دفتر سیاسی این نهاد نظامی بود. وی که در دوران ریاست سردار صفارهرندی بر دفتر سیاسی سپاه در این نهاد نظامی حضور داشت در منطقه جنگی کردستان  چند سالی را سپری کرد تا بعد از ایجاد اختلاف میانش و صفارهرندی از دفتر سیاسی سپاه بیرون بیاید.
عزلتی مقدم  که از فعالان دفاع مقدس است به دلیل اختلافات ذکر شده از دریافت درجه سرداری بازماند اما دوستان و نزدیکان وی در سپاه همواره وی را با نام سرد ار صفری مقدم می نامیدند.

آماده باش نهادهای نظامی

نهادهای نظامی همچون سپاه ، بسیج، نیروی انتظامی از روز شنبه همین هفته همگی به صورت آماده باش با رنگ زرد درآمده اند تا بعد از سخنرانی رهبری در نمازجمعه آرایش نظامی حاکمیت حالت عملیاتی به خود بگیرد.
همچنین در این چند روزه خیابانها و اماکن حوالی دانشگاه تهران شاهد حضور  و رفت و آمد نیروهای امنیتی و به کار گذاشتن دوربینهای تصویر برداری است. همانطور که مشخص است  در این مدت 30سالی که نمازجمعه در دانشگاه تهران برگزار می شد، نیروهای امنیتی تمام جزییات اماکن و خیابانهای اطراف آن را زیر نظر دارند و احاطه اطلاعاتی و امنیتی کاملی نسبت به آن دارند.

حکم بازداشت کروبی صادر شده است

از شواهد پیداست که حکم قطعی بازداشت مهدی کروبی صادر شده است. همانطور که در این 3ماهه مشخص است بخش حاکمیت نظام برای انجام امور غیرمتعارف خود ابتدا به طرح موضوع در رسانه ها، سخنرانی ها و گردهم آیی خود می پردازند تا واکنش مردم و شخصیت ها را ارزیابی کنند. بعد از مشخص شدن دمای موضوع و وضعیت دیدگاهها تصمیم گیری می شود که آیا موضوع  اجرا شود یا خیر که اگر قرار بر اجرا باشد اکثرا توسط یکی از مقامات ارشد نظام اعلام می شود.
در مورد بازداشت مهدی کروبی نیز وضع به همین گونه است. از چندی پیش روزنامه های کیهان، وطن امروز، ایران و سایتهای رجانیوز، ایرنا، برنا موضوع اینکه «چرا سران اغتشاشات دستگیر نمی شوند» را در دستور تبلیغات رسانه های خود قر ار دادند و مدام با سیاستهای تبلیغی از طریق نوشتن گزارشات موضوعی و توصیفی، مصاحبه با شخصیتها و نظرسنجی ها در این راه گام برداشتند.
اما تایید خبر تهدید هاشمی رفسنجانی به استعفا در صورت بازداشت کروبی و همینطور خبر دیدار امروز عصر کروبی با علی لاریجانی در مجلس می توان با دقت بالایی حدس زد که موضوع بازداشت کروبی قطعی است و اینها صحیتهای اخر دو طرف ماجرا است که دنبال می شود.
البته خبری منتشر شده است مبنی براینکه خبر بازدداشت کروبی و تهدید هاشمی رفسنجانی به استعفا کذب محض است. البته من اینطور فکر نمی کنم. لااقل اینبار هم اتفاقات اخیر را طرح مسئله برای اجرا می دانم.

۱۳۸۸ شهریور ۲۱, شنبه

دادگاه بازداشت شدگان اخیر غیرعلنی می شود

محمدرضا باهنر در کنفرانس خبری که روز پنجشنبه در دفتر حزب جامعه اسلامی مهندسین برگزار شد خبر از غیرعلنی بودن دادگاه بازداشت شدگان اغتشاشات اخیر داد.
ظاهرا غیرعلنی شدن دادگاهها با مقاومتهایی از درون حاکمیت مواجه شده است چون باهنر در اظهاراتش اینجور بیان می کند که «تا آنجايي كه من خبر دارم قرار شده دادگاهها از حالت علني خارج شود» بنابراین همانطور که پیش بینی می شد این موضوع که یکی از شروط آیت اله لاریجانی برای قبول ریاست قوه مقننه غیرعلنی شدن دادگاههای بازداشت شدگان اخیر است، درست بود.

حضور سیدحسن خمینی در مراسمی عمومی

حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی بعد از مدتها خانه نشینی و دوری از شرکت در مراسم عمومی در بیستمین شب از ماه مبارک رمضان، روزه خود را با جمعی از کودکان و نخبگان یتیم و بی‌سرپرست تحت پوشش کمیته امداد در حرم مطهر بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی افطار کرد.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، در این مراسم که با حضور انواری رییس کمیته امداد و بخشی از مدیران این نهاد برگزار شد، پس از صرف افطار، گروه سرود دختران و گروه تواشیح پسران بصورت جداگانه به اجرای برنامه به مناسبت شهادت حضرت علی (ع) پرداختند.

در پایان برنامه، یادگار امام با حضور در جمع ایتام، به گفت‌و گوی صمیمانه با آنان پرداخت.

۱۳۸۸ شهریور ۱۹, پنجشنبه

کابینه شهید رجایی و مخالفت با احمدی نژاد

مطلب زیر نوشته ای است از ابراهیم نبوی(داور) در مورد اینکه اعضای کابینه شهید رجایی و نزدیکان این شهید بزرگوار که از طرف دولت دهم ادامه راه وی فریاد زده می شود، چه نظری دارند؟!

کابینه رجایی: یک نوع کابینه. کابینه رئیس جمهور اسبق ایران محمد علی رجایی. نوعی کابینه که به خون وزرایش تشنه هستیم، ولی دائم اسمش را می بریم. محمد علی رجایی: " کسی که چون مرده، طرفدارش هستیم و اگر زنده بود زندانش می کردیم." نشانه ساده زیستی و صداقت. کابینه ای که قبل از تشکیل شدن تمام شد و چون تشکیل نشد، ما طرفدارش هستیم. این کابینه در حال حاضر جلسات خود را در زندان اوین یا دادگاه تشکیل می دهد. احمدی نژاد گفت: " مردم از این دولت ویژگیهای دولت شهیدرجایی را مطالبه می کنند."

تاریخچه کابینه یازده روزه
محمد علی رجایی روز دوم مرداد به عنوان رئیس جمهور بدون تقلب با 13 میلیون رای انتخاب شد. وی روز 22 مرداد کابینه اش را به مجلس معرفی کرد و روز 26 مرداد بدون اینکه به نمایندگان مجلس رشوه صد میلیون تومانی بدهد، رای اعتماد گرفت. کابینه رجایی کلا یک جلسه هیات دولت تشکیل داد و یازده روز بعد از تشکیل، در هفتم شهریور، با کشته شدن محمد علی رجایی، رئیس جمهور و محمدجواد باهنر، نخست وزیر از بین رفت.

مقامات و کابینه رجایی
تنفیذ رهبر: مراسم تنفیذ رجایی توسط آیت الله خمینی رهبر انقلاب برگزار شد، در حال حاضر فرزندان، نوه ها، عروس ها، دامادها، و کلیه بقایای آیت الله خمینی تحت تعقیب اند.

قائم مقام رهبر: در آن دوران قائم مقام رهبر منتظری بود، که الآن بیست سال است خانه اش تحت محاصره پلیس است و حق حرف زدن ندارد.

نخست وزیر: محمد جواد باهنر نخست وزیر رجایی بود، او یازده روز پس از نخست وزیری کشته شد. پس از وی میرحسین موسوی نخست وزیر شد و به دلیل اختلافات موسوی و رئیس جمهور بعدی، خامنه ای، کلا پست نخست وزیری از قانون اساسی حذف شد.

رئیس قوه قضائیه: رئیس قوه قضائیه ای که مراسم تحلیف دولت رجایی را انجام داد موسوی اردبیلی بود. وی در حال حاضر منتقد و مخالف جدی احمدی نژاد است.

رئیس مجلس: رئیس مجلسی که به دولت رجایی رای داد، اکبر هاشمی رفسنجانی بود، وی در حال حاضر به دزدی و براندازی متهم است و کلیه فرزندان و خانواده اش تحت تعقیب اند.

مشاور رجایی: کیومرث صابری فومنی، گل آقا، مشاور فرهنگی رجایی بود. وی جزو اصلاح طلبان بود و در سالهای آخر عمرش زیر فشار طرفداران رهبری کنونی قرار داشت.

همسر رجایی: فائقه صدیقی، همسر رجایی از مخالفان جدی احمدی نژاد بود، و دولت احمدی نژاد او را تهدید به دستگیری کرد.

اعضای کابینه 11 روزه رجایی
کابینه رجایی 22 وزیر داشت، از این تعداد، چهار نفر زندانی یا تحت تعقیب دولت کنونی اند، 10 نفر آنان اصلاح طلبان و کارگزاران مخالف دولت کنونی و متهم به براندازی اند، چهار نفر بکلی از سیاست کناره گرفتند و هیچ خبری از آنها در حوزه سیاسی منتشر نمی شود، سه نفرشان نیروهای راست میانه و منتقد دولت احمدی نژاد هستند. تنها یکی از آن 22 وزیر مخالف احمدی نژاد شناخته نشده است، و او موسی نامجو است که تنها نظامی کابینه بود که به شهادت رسید. حتی یک عضو کابینه رجایی طرفدار دولت احمدی نژاد نیست. اعضای کابینه و تعداد رای شان در رای اعتماد مجلس بشرح زیر است:


میرحسین موسوی( وزیر خارجه) 154 رای، تحت تعقیب

بهزاد نبوی( وزیر مشاور در امور اجرایی) 145 رای، زندانی

مهدوی کنی( وزیر کشور) 133 رای، مخالف احمدی نژاد

حسین نمازی( وزیر اقتصاد و امور دارایی) 148 رای، وزیر خاتمی، مخالف احمدی نژاد

محمد شهاب گنابادی( وزیر مسکن و شهرسازی) 137 رای، مخالف احمدی نژاد

سید محمد اصغری( وزیر دادگستری) 132 رای، وزیر کابینه خاتمی، مشاور کروبی

هادی منافی( وزیر بهداری) 135 رای، برکنار از سیاست

مرتضی نبوی( وزیر پست و تلگراف و تلفن) 157 رای، راست میانه منتقد احمدی نژاد

محمد سلامتی( وزیر کشاورزی) 125 رای، مجاهدین انقلاب، متهم به همکاری با دشمن

میرمحمدصادقی( وزیر کار) 120 رای، مخالف احمدی نژاد

سرهنگ موسی نامجو( وزیر دفاع) 163 رای، تنها نظامی کابینه، شهید شد

بانکی( وزیر برنامه و بودجه) 156 رای، مخالف احمدی نژاد

دکتر محمود روحانی( وزیر بهزیستی) 156 رای، کناره گیری از سیاست

معادیخواه( وزیر ارشاد اسلامی) 119 رای، مخالف احمدی نژاد

علی اکبر پرورش( وزیر آموزش و پرورش) 137 رای، حذف شده از سیاست

حسن غفوری فرد( وزیر نیرو) 142 رای، راست میانه مخالف احمدی نژاد

مصطفی هاشمی طبا( وزیر صنایع) 148 رای، اصلاح طلب

محمد علی نجفی( وزیر علوم و آموزش عالی) 133 رای، اصلاح طلب

تاجگردان( وزیر راه و ترابری) 70 رای، وزیر خاتمی، مخالف احمدی نژاد

موسویان( وزیر مشاور) 123 رای، اثری از وی نیست

عسگراولادی( وزیر بازرگانی) 154 رای، راست میانه، مخالف احمدی نژاد

غرضی( وزیر نفت) 155 رای، طرفدار کارگزاران، مخالف احمدی نژاد

۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

هراس از فعالیت جنبش اجتماعی

بنظر می رسد مراکز امنیتی کشور هراسی  بابت فعالیت جنبش اجتماعی سبز در سه قشر تاثیر گذار دانشجویان و دانشگاهها، دانش آموزان و فرهنگیان، اصناف و کسبه بازار دارند که این باعث شده تا شورای امنیت دفاع ملی در این روزها به عنوان مقرر هماهنگ کننده اقدامات سپاه، بسیج، ناجا و نیروهای  اطلاعاتی باشد.

۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

تلاش ناجا برای جلب رضایت خانواده یکی از شهدا

مدتی است که ناجا به کمک قوه قضاییه قصد دارد رضایت خانواده شهدای راه سبز امید را به طرق مختلف همچون دادن دیه، ایجاد فضای ترس  و تهدید، پادرمیانی بعضی از مقامات همچون نماینده های مجلس جلب کند. اما تاکنون در این مسیر فوق نبوده است.
براساس اخبار موثق تنها اولیا شهید کامرانی رضایت به اینکار داده بودند که خانواده این شهید بعد از درج مصاحبه هایی از مسوولان نهادهای نظامی مبنی برعدم کشته شدن در  کهریزک فعلا از دادن  رضایت منصرف شده اند.

متن بیانیه سانسور نشده زهرا باکری خواهر سرداران شهید مهدی و حمید باکری

بسم الله الرحمن الرحیم

اینجانب خواهر سه شهید هستم. در زمان رژیم شاهنشاهی برادر بزرگم شهید و برادر دیگرم به حبس ابد محکوم شد. دو برادر دیگرم نیز در حکومت جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند .30 سال از عمرم را در حکومت ستمشاهی و 30 سال باقی را در جمهوری اسلامی سپری کردم.

در زمان رژیم شاهنشاهی که برادر بزرگم اعدام شد و برادر دیگرم در زندانهای قصر، اوین، عادل آباد شیراز، قزل قلعه و زندان ارومیه زندانی بود ، ما و مردمی چون ما این حق را داشتیم که با حقوق دانان بین المللی و نمایندگان سازمان عفو بین الملل و نمایندگان سازمانهای حمایت از زندانیان دیدار و در مورد زندانیانمان گفتگو کنیم ، ولی در حکومتی که به اسم حضرت علی(ع) و امام زمان مزین است، پدران و مادران و همسران زندانیان، حق ندارند از احوال آنان با خبر باشند و هیچ گونه اطلاعی، حتی در مورد محل بازداشت عزیزانشان به آنان داده نمی شود و خانواده ها حق بازگو کردن وضعیت بد زندانیانشان در زندانها را با هیچ مقام و مسوولی ندارند؟؟!!! آقایانی که در مصدر امور تکیه زده اید کمی انصاف داشته باشید و وضعیت زندانهای ستمشاهی ، که ظاهرا عده ای از شما آنها را دیده اید ، را با وضع زندانهای مملکت اسلامی امروز مقایسه کنید.

بعد از اعدام برادر بزرگم علی باکری، خانواده برای او مجلس ختم گرفت. مراسم هفتم و چهلم را هم دائی هایمان در تهران گرفتند . چند ماه بعد از اعدام برادرم من در آموزش و پرورش استخدام رسمی شدم، خواهر کوچک ترم در راس مدیریت آموزشگاه عالی آموزش و پرورش استخدام شد ، برادرم مهدی در کنکور دانشگاه پذیرفته شد و نظام شاهنشاهی هیچ گونه مزاحمتی برای ما ایجاد نکرد. آیا واقعا امروز نیز اوضاع خانواده های قربانیان همین طور است؟!!

برادر من با بانگ الله اکبر به پای چوبه ی دار رفت، اما رژیم شاه برای اثبات حقانیتش از او استفاده نکرد. شما را به خاطر خدایی که نامش را به زبان دارید اما به گفته هایش عمل نمی کنید ، کمی به خود آئید و فکر کنید رفتار شما با کدامیک از قوانین بشری مطابقت دارد؟!!

برادرم مهدی باکری به دنبال برقراری حکومت عدل علی بود. شبهایی که شب نامه و اعلامیه به خانه می آورد تا به همراه دیگر برادران و خواهرانمان در خانه های اطراف پخش کنیم به من می گفت : خواهر من، حکومت عدل علی در ایران حاکم خواهد شد. تو دیگر نگران گرسنه خوابیدن بنده های خدا نخواهی بود، دیگر همسایه بی خبر از همسایه اش نخواهد خوابید و هیهات که برادرانم و هزاران شهید دیگر با این آرزوها از همه چیز و همه کس خود گذشتند و امروز عده ای که از گذشتگان عبرت نمی گیرند یا قدرت به آنها اجازه نمی دهد که به خود آیند، با سوء استفاده از نام اسلام و شهدا با مردم هم وطنشان چه می کنند؟ مردمی که تا دیروز که قرار بود برای نمایش قدرت پای صندوقها بیایند انسانهایی باشعور بودند، ولی امروز که خواستار حقشان هستند ، خس و خاشاک و مزدور بیگانه شده اند. شرک را به حدی رسانده اند که یکی از آیات عظام می فرماید:

اطاعت از رئیس جمهور اطاعت از خداست !!!!شما چطور نام خود را مسلمان گذاشته اید؟!!شما با بت پرستان قبل از اسلام چه تفاوتی دارید؟!

برادران من، مهدی و حمید عاشق همسران و خانواده خود بودند . وقتی حمید به خانه می رسید، احسان از شانه های پدرش پایین نمی آمد. هرگاه مهدی از جبهه بازمی گشت، ساعتها با خواهر زاده های خود بازی می کرد. اما با وجود این علاقه، آنها عشقی والاتر به خدا و میهن و اسلام واقعی داشتند که تمای عشق ها را تحت الشعاع قرار داد و باعث شد آنها از تمامی لذات دنیا دست بکشند....

و امروز شما بر روی خون آنها نشسته اید و مزدوران باطوم به دستتان، به جرم طرفداری از کسی که در روزها و سالهای بحرانی کشور در پشت جبهه پدرانشان را حمایت کرده و صلاحیتش توسط شورای نگهبان تایید شده است، بر سر فرزندان آنان می کوبند!!

مهدی و حمید و مهدی ها و حمید هایی که رفته اند هم سپاهی بودند. آنها بسیجی بودند. امروز عده‌ای بسیچی نما شیشه های در منزل خواهرم را شکستند، اما خوشبختانه موفق نشدند به داخل خانه بروند و مانند قوم مغول بزنند و بکشند و ببرند تا شاید این گونه عقده‌ها و نفرت درونی خود را فرو بنشانند .

اما در مورد همسران برادرانم جملات نا مربوطی شنیده ام. شما اگر ذره ای شرم از مقام و خون شهید داشتید، امروز این بی حرمتی ها را به همسران شهدا نمی کردید . کسانی که تا قبل از این بی عدالتی اخیر حاکمیت، با چنگ و دندان از این حکومت حمایت کرده اند چطور یک شبه مستحق این همه توهین شده اند؟! آنها شبها در خفا برای همسران خود گریسته اند تا کسی اشکهای آنان رانبیند، تا مثل حضرت زینب محکم و استوار باشند. آنوقت شما مقدس مآبان و تازه به دوران رسیده ها که باکری ها را نمی شناسید، می گویید همسرانشان دیگر باکری نیستند؟! شما که هستید که چنین حقی به خود می دهید؟!

من به عنوان بزرگ خانواده باکری به همسران برادرانم افتخار می کنم . همسر مهدی با خواهش خانواده باکری با فردی که ارزش و حرمت شهید را می داند، ازدواج کرده است. ایشان از ابتدای ازدواجشان عکس مهدی را به دیوار خانه شان آویخته اند و با فرزندشان در مورد عمو مهدی حرف می زنند و فرزندشان از زمان تولد، مهدی را به عنوان عمو و انسانی والا شناخته است . آنوقت شما می گویید چرا اسم باکری را دارند؟!

اما در موردهمسر حمید! شما مصداق واقعی ضرب المثل کافر همه را به کیش خود پندارد هستید. آیا واقعا فکر می کنید می توانید هر کس را به هرکس که خواستید نسبت دهید؟!شرم از روز قیامت ندارید؟!البته شما در حدی نیستید که اجازه دیدار با شهدا را بیابید ، اما وای به حالتان که جوابی برای آنها نخواهید داشت!

بعد از مراسم چهلم مهدی و حمید، من به عنوان بزرگ خانواده، به هر دوی آنها گفتم که ازدواج کنند و این چیزی جز فرمان خدا نبود. همسر حمید با داشتن دو فرزند، جوانی و همه چیزش را صرف تربیت آنها کرد و خدا می داند که چه فشارهایی را به تنهایی به جان خرید تا فرزندانی صالح تربیت کند. فرزندان پاکی که شما از تهمت زدن به آنها هم ابایی ندارید . همسران برادرانم به حرمت زندگی کوتاهی که با برادر من داشته اند، نور چشم خانواده باکری هستند و خواهند ماند. خوشحالم که خانواده ما بدهی به شما ندارد. نه از حکومت کمکی دریافت کرده ایم و نه به موقعیتی چشم داشته ایم. نه سهم خواهی کرده ایم و نه سهمی خواهیم خواست. ( الحمد لله ) من وظیفه خود می دانستم که این نامه را برای شادی روح شهیدانم بنویسم. باشد که برای آنها که آخرت را فراموش کرده و به خاطر قدرت کثیف مادی چشم به حقایق بسته اند، نیز تذکری باشد تا بندگی خدا بکنند و نه برده بنده خدا باشند....

زهرا باکری- خواهر شهیدان علی، مهدی و حمید باکری

برنامه هاي ليالي قدر حسينيه ارشاد اعلام شد

برنامه‌هاي ليالي قدر حسينيه ارشاد اعلام شد.

در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان دكتر سید محمد مهدی جعفری در خصوص دعا در نهج البلاغه و حجت الاسلام و المسلمین ‌محمد علی ایازی در مورد جایگاه انسان در قرآن صحبت خواهند كرد.

در شب بیست و یکم ماه مبارک‌رمضان حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالرحیم سلیمانی در خصوص "یاد خدا روح بعد عبادی‌دین" و حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد مجتهد شبستری در مورد "انسان، موجودی‌مسول" سخنراني خواهند كرد.

درشب بیست و سوم ماه مبارک رمضان نيز حجت الاسلام و المسلیمن ‌فاضل میبدی در خصوص "دعا در تعالیم انبیا" و دکتر ناصر مهدوی نيز با موضوع "هم دعا از تو - اجابت هم ازتو" صحبت خواهند كرد.

اين مراسم‌ها از ساعت 21:30 آغاز و هر شب پس از قرائت دعای جوشن کبیر و مرصع خوانی مراسم ویژه شب احیا با حضور حجت الاسلام و المسلمین مصطفی درایتی برگزار می شود.

۱۳۸۸ شهریور ۱۵, یکشنبه

بیانیه میرحسین موسوی

بسم الله الرحمن الرحیم
مردم شریف، آزاده و آگاه ایران!

نزدیک به سه ماه پیش از این زمانی که شما در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری شرکت کردید، با این باور به پای صندوق‌های رأی رفتید که با تأکیدهای مکرر مسئولان و تلاش نهادهای مدنی، از آرای تان در برابر مقاصد قدرت‌طلبانه گروهی اندک پاسداری خواهد شد. اما تخلف‌ها و تقلب‌های سازمان‌یافته و حوادث تلخی که متعاقب آن صورت گرفت، از رویدادی که بنا بود سرمایه‌ای برای ملت ما فراهم آورد تاسفی بزرگ باقی گذاشت.

مشکلی که می‌توانست در فرآیندی منصفانه و بی‌طرفانه مهار شود با بی‌تدبیری مسئولان امر، با یورش تبلیغاتی رسانه‌های دولتی و حمله نیروهای امنیتی رسمی و غیررسمی به تجمعات آرام و مسالمت‌آمیز مردم، به بروز انشقاق، ابهام و اختلاف عمیق و گسترده اجتماعی منجر شد، وضعیتی که پیامد بلافصل آن جز گسسته شدن رشته‌های اعتماد میان مردم و حکومت نیست.

جمع کثیری از دلسوزان حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور و نیز مراجع عظام تقلید و نیروهای آگاه حوزه‌های علمیه نسبت به افسانه‌پردازی‌های رسانه‌های دولتی و حوادثی چون برگزاری دادگاه‌های نمایشی فاقد پشتوانه حقوقی و شرعی، برملا شدن فهرست بلند قربانیان، برخوردهای غیرانسانی با بازداشت‌شدگان و افشای وجود بازداشتگاه‌های غیرقانونی واکنش نشان داده و خواستار رسیدگی به آنها هستند، بلکه همه دلبستگان به نظام جمهوری اسلامی، این دستاورد مبارزات یک صد ساله مردم و تبلور مطالبات اساسی آنان برای دستیابی به آزادی، استقلال، عدالت و پیشرفت در سایه دینداری، اینک نگرانند.

حفظ تمامیت ارضی و استقلال ملی و صیانت از کیان کشور در مقابل مطامع بیگانگان و دفاع از اصل نظام جمهوری اسلامی در روند شتاب‌زده حوادثی که پی‌در پی رخ می‌دهند چاره‌چویی برای خروج از شرایط موجود را بیش از پیش ضروری ساخته است، هرچند همه به خوبی آگاهیم که در درون دستگاه‌های حكومتي و شبه‌حكومتي افرادی وجود دارند که تنها راه ادامه حضور خود در قدرت را التهاب‌آفرینی و بحران‌زایی‌های پیاپی و طفره رفتن از حل مشکلات و نابسامانی‌هایی می‌دانند که خود مسبب آنها بوده‌اند.

آنها همچنان به دنبال پوشاندن و پنهان کردن بحران های موجود با بحران های بزرگ تر و توسعه رفتارهای نابخردانه خود به مرزهایی خطرناک‌ترند، تا جایی که پس از ایجاد این همه پیچیدگی در فضای کشور اینک بي‌توجه به عواقب سنگين رفتارهاي خود با بهانه جویی‌های واهی زمزمه هایی خطرناک از جمله زمزمه تسویه های وسیع از دانشگاهیان آزاده و متعهد را سر می‌دهند.

از این روست که اتخاذ رویکردی اجتماعی (و نه صرفاً حکومتی) برای حل مسئله به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر تبدیل شده است، ضرورتی که لازمه آن، بهره‌گیری از ظرفیت‌های مردمی نظام جمهوری اسلامی است. اساس چنین رویکرد متفاوتی، پذیرش واقعیت تعدد و تنوع باورها و نگرش‌های موجود در خانواده بزرگ، باستانی و خداجوی ایران زمین است.

این راه و رسم پیامبران الهی و جانشینان آنان بوده و نشان از سنتی الهی دارد که مقام و کارکرد هدایت نشان دادن راه است و وظیفه داعيان دين به فراهم ساختن بستر مناسب برای رشد و شکوفایی توانمندی‌های انسان جهت تعالی و تکامل محدود می‌شود. تاریخ به روشنی نشان می‌دهد که هر گاه حکومت‌ها خواسته‌اند به سوی محو تعدد و تنوع موجود در جوامع بشری دست دراز کنند، چاره‌ای جز متوسل شدن به چهره‌های ظاهرا گوناگون اما در جوهر یکسان استبداد نداشته‌اند، راه حل‌هایی که نتیجه آن نه یکدست شدن افراد جامعه، بلکه بروز نفاق و دوچهرگی در زندگی مردم خواهد بود و بس. اتخاذ چنین رویه‌ای نه ممکن است و نه براساس آنچه آموزه‌های قرآنی به ما یاد می‌دهد مطلوب است.

پس از حوادثی که در این مدت کوتاه بر جامعه ما گذشت کیست که نداند وضعیتی که ایران امروز در آن قرار دارد حاصل استیلای چنین طرز تفکر اشتباهی بر تصمیم‌گیری‌های کلان كشور است. دستیابی به این وجدان عمومی دستاورد بزرگی است که گاهی قرن‌های متمادی از عمر ملت‌ها و تمدن‌ها صرف تحصیل آن می‌شود و چه هزینه‌های گزافی که در این راه نمی‌پردازند. اما مردم ما این موهبت بزرگ را با هزینه هایی بسیار اندک و ظرف مدتی کوتاه به دست آوردند.

مردم ما اینک با پوست و گوشت و استخوان خود دریافته‌اند که تنها راه همزیستی مسالمت‌آمیز سلیقه ها و گرایش‌ها، و اقشار، اقوام، مذاهب و ادیان گوناگونی که در این سرزمین پهناور زندگی می‌کنند اذعان به وجود تنوع و تعدد شیوه‌های زندگی و اجتماع بر کانون آن هویت دیرینه‌ ای است که آنان را به یکدیگر پیوند می‌زند، اگرچه فهم‌های ضعیف و باژگونه از دین هضم نکنند که این اذعان نه بدان معناست که اسلام ناب دین حق و آئین خاتم و صراط مستقیم نیست، بلکه یعنی اجباری در دین وجود ندارد، به درستی که راه از بیراهه بیان شده است. لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی.

از اینروست که علیرغم تمامی حوادث تاسف بار و مرارت‌خیز این ایام، مردم ما اینک به نتایجی بسیار ارزشمندتر و ماندگارتر از انتخاب یک فرد دست یافته‌اند و این آن چیزی است که آنها را نسبت به اقدامشان برای شرکت در رویداد انتخابات و هزینه هایی که در قبل و بعد از آن متحمل شده اند دلگرم می کند.

در ماه هایی که گذشت نیرویی عظیم از ملت ما آزاد شد، نیرویی که باید به کارآمدترین شیوه برای سعادت بلندمدت او به خدمت گرفته شود. مردم ما از آنچه می‌خواهند آگاهند. آنان تصویر شکوهمند اراده خود را در آیینه آنچه که سپری شد مشاهده کرده‌اند و می‌دانند که سرمایه و توان تحقق بخشیدن به خواست‌های خود را دارند و در این میدان انبوه نخبگان و زبدگان دوشادوش آنان ایستاده‌اند. لذاست که اینک همه ما از یکدیگر می‌پرسیم چه باید کرد؟ این سوالی از سر ناامیدی و یا بلاتکلیفی نیست، بلکه می‌پرسیم با این سرمایه عظیم، با این امید تجدید حیات یافته و با این توانمندی‌های فراهم شده چه باید کرد؟

به راستی چه باید کرد؟ در پاسخ به اين پرسش نخستین قدم آن است که بدانیم چه باید بخواهیم تا بهترین و بیشترین را خواسته باشیم. اگر در یافتن پاسخ این سوال خطا کنیم قطعا همه یا بخشی از این سرمایه فراهم آمده را از دست داده ایم. بلکه حساسیت این انتخاب بسیار بیشتر از این است. نیروی عظیمی که ملت ما فراهم آورده توان آن را دارد که کشور را به سکویی بلند برای جهش به سوی پیشرفت‌های مادی و معنوی ارزشمند ارتقا دهد و یا در یک آنارشي درازمدت فرو برد. این که نتیجه حرکت ما چه خواهد بود تماما به انتخاب درست ما در این مرحله بستگی دارد.

برخلاف آنچه دستگاه‌های تبلیغاتی دولتی سعی در القای آن دارند، این ما هستیم که بازگشت اعتماد و آرامش به فضای جامعه را خواهانیم و این ما هستیم که از هر اقدام تندروانه و خشن امتناع می‌کنیم. ما خواسته‌هایی بسیار روشن و منطقی داریم. ما حفظ جمهوری اسلامی را می خواهیم، و تقویت وحدت ملی، و احیای هویت اخلاقی نظام و بازسازی اعتماد عمومی به عنوان اصلی‌ترین مولفه قدرت ساختار سیاسی کشور جز با پذیرش حق حاکمیت مردم و کسب رضایت نهایی آنان از نتایج اقدامات حکومت، و شفافیت در تمامی اقدامات از طریق اطلاع‌رسانی مستمر ممکن نیست. در نهضت سبزی که آغاز شده است ما امر غيرمتعارف و نابهنگامی نمی خواهیم. آنچه ما می‌خواهیم استیفای حقوق از دست رفته ملت است.

استیفای کدام حقوق؟ در درجه نخست حقوقی که قانون اساسی برای مردم در نظر گرفته است و مطالبه برای اجرای بی‌کم و کاست و بدون تنازل آن. آری! در قانون اساسی برای اداره برخی از شئون کشور راهکارهایی ارائه شده است که شاید زمانی پاسخگوی مقتضیات جامعه و جهان ما نباشد. اما در بخش‌هایی دیگر از همین قانون راه روشن اصلاح آنها پیش‌بینی شده است. در میثاق ملی ما مشروعیت همه ارکان حکومت متکی به رأی و اعتماد مردم است، تا جائی که اگر دقیق ملاحظه شود خواهیم دید حتی نهاد نظارت‌ناپذیری چون شورای نگهبان از هیمنه نگاه مردم به دور نیست.

آری! در قانون اساسی وظایفی سنگین، از جمله وظیفه نظارت بر انتخابات بر عهده شورای نگهبان قرار گرفته است؛ انسان‌های غیرمعصومی که ممکن است در دام خطا و گناه بیفتند و دچار وسوسه قدرت شوند. اما در همین قانون به صراحت اعلام می‌شود که برگزاری اجتماعات از سوی مردم آزاد است. اگر تنها همین اصل از میثاق ملی ما به درستی اجرا شود حتم داشته باشید که هیچ یک از ارکان حکومت هرگز امکان سوء‌استفاده از موقعیت خود را پیدا نمی‌کند.

قانون اساسی ما پر از ظرفیت‌هایی است که هنوز به فعلیت نرسیده‌اند؛ مسئولان گاهی با این حقیقت به گونه‌ای برخورد می‌کنند که گویی به عنوان امری مستحب مخیرند همچنان استفاده‌های بیشتری از ذخائر قانون اساسی ببرند. نه! هرگز چنین نیست. آنها مکلفند که این ظرفیت‌ها، آن هم تمامی این ظرفیت‌ها را به فعلیت برسانند. قانون اساسی مجموعه‌ای یکپارچه است و نباید بر روی بخش‌هایی از آن که منافع اشخاص و یا گروه‌هایی خاص را تامین می‌کند به صورت اغراق‌آمیز تاکید شود و بخش‌هایی دیگر که حقوق مردم را دربر گرفته است معطل باقی بماند، یا ناقص به اجرا درآید.

پس از سی سال ما هنوز با اصولی از این میثاق ملی روبرو هستیم که سخن گفتن از اجرایشان دست‌اندرکاران را به خشم می‌آورد، به صورتی که گویی گوینده با جمهوری اسلامی مخالفت کرده است. تأمین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی، رفع تبعیض، امنیت قضایی و برابری در مقابل قانون، تفکیک‌ناپذیری آزادی، استقلال و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر، مصونیت حیثیت، جان و مال اشخاص، ممنوعیت تفتیش عقاید، آزادی مطبوعات، ممنوعیت بازرسی نامه‌ها، استراق سمع و هر گونه تجسس، آزادی احزاب و جمعیت‌ها، آزادی برگزاری اجتماعات، تمرکز دریافت‌های دولتی در خزانه‌داری کل، تعریف جرم سیاسی و رسیدگی به آن با حضور هیئت منصفه، آزادی بیان و نشر افکار در صدا و سیما و بی‌طرفی آن و . . . هر یک اصولی روشن از قانون اساسی ما را به خود اختصاص داده‌اند؛ اصولی که به راحتی و صراحت نقض می‌شوند و یا به صورتی ناقص و براساس تفسیرهای مخالف با روح این میثاق ملی به اجرا درمی‌آیند، تا جایی که در اجرای اصل ساده و روشنی چون آزادی تدریس زبان‌های قومی و محلی به صرف سلیقه و پسند شخصی مانع ایجاد می‌شود.

مشابه همین برخورد گزینشی با آرمان‌های انقلاب اسلامی نیز صورت گرفته است. ما خواستار احیای آن بخش فراموش شده از اهدافی هستیم که این نهضت عظیم به امید تحقق آنها آغاز شد. چه شعارهای بزرگی از انقلاب که اینک دم زدن از آنها روی کسانی را ترش می‌کند، تا جائی که گویی اینها شعارهای ضدانقلاب بوده‌اند. نمونه‌ای از آنها آزادی است؛ آزادی عقیده، آزادی بیان، آزادی پس از بیان، آزادی انتخاب کردن و انتخاب شدن، آزادی به تمامی آن معنای جلیلی که مردم ما در بهمن 57 تأمین آن را یکی از مهمترین اهداف خود می‌دانستند، به صورتی که پیروزی انقلاب را بهار آزادی نامیدند. این آزادی به مفهوم آزادی سیاسی و حق انتقاد بی‌هراس از حاکمان بوده است.

و مظلوم‌تر از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی، خود اسلام است؛ دینی که بسیار از آن نام می‌برند و اندک به آن عمل می‌شود. چه بسیار که دین را سرند می‌کنند، هر چه از آن که منافعشان ایجاب نکند به فراموشی می‌سپارند و سلیقه‌ها و مصلحت‌های خود را متن اسلام می‌نامند، تا جایی که دروغ به مشخصه‌ای غیرقابل تفکیک از صدا و سیما تبدیل شود و زشت‌ترین بداخلاقی‌ها نشانه تعهد به دین پیامبری تلقی گردد که برای تکمیل بزرگواری‌های اخلاقی مبعوث شده است؛ شکنجه زندانیان و کشتن آنان، و اعمالی که قلم از ذکرشان شرم می‌کند.

اگر برای حکمرانی مبتنی بر دین تنها یک رسالت وجود داشته باشد آن این است که زمینه را برای زندگی توأم با ایمان آماده‌تر کند. پس چرا فاصله جامعه ما با زندگی ایمانی روزبه‌روز بیشتر می‌شود؟ این فاصله میراث انقلاب نیست. در تابستان گرم 58، چه بسیار بودند کسانی که برای نخستین بار رمضان را روزه گرفتند و از این تجربه خود لذت بردند؛ میراث انقلاب ما این بود. میراث انقلاب ما معنویتی بود که در دوران دفاع مقدس جامعه را فرا گرفت.

میراث انقلاب ما پرورش روح‌های بزرگ و اخلاص‌های مثال‌زدنی بود. انقلاب ما نشان داد می‌تواند نورانیتی را که جامعه تشنه آن است تأمین کند. آخر یک بار هم که شده میراثی را که از امام خود تحویل گرفتیم با ایران امروز مقایسه کنیم؛ جامعه‌ای سودازده که در آن تحجر دولت‌سازی می‌کند؛ جامعه‌ای تقلب‌زده، دروغ‌زده.

برخورد گزینشی با پیام دین و آن را مناسب سلیقه و منافع خود درآوردن، خرافه و تحجر را به دامن آن بستن، پول و زور را جایگزین حکمت و موعظه حسنه کردن و بخش‌هایی از روحانیت، این شجره هزار ساله را دولتی ساختن بیش از این هم نباید نتیجه بدهد. زمانی که امام ما از اسلام ناب محمدی(ص) نام می‌برد و آن را در مقابل اسلام تحجرگرا و اسلام آمریکایی قرار می‌داد چنین روزهایی را می‌دید. این پوستین وارونه اسمش اسلام هست، اما رسمش اسلام نیست. ما خواستار بازگشت به اسلام ناب محمدی(ص)، این دین غریب هستیم. و خداونده وعده داده است که ما را به راه‌های رسیدن به این تحفه آسمانی هدایت کند. والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. و کسانی که در راه ما کوشش کنند به تحقیق آنان را به راه هایمان هدایت می‌کنیم.

آیا در این چند ماهه ندیدید که او چگونه به این وعده عمل کرد؟ پروردگار ما ایمان‌هایمان را ضایع نکرد و نخواهد کرد، زیرا او به خلاف مدعیان، نسبت به مردم دلسوز و مهربان است. و ما کان الله لیضیع ایمانکم ان الله بالناس لرئوف رحیم. کام ملت از آنچه که گذشت تلخ است، اما کیست که دستاوردهای حاصل شده در عين اين تلخكامي‌ها را ناچیز بشمارد؟ ما با پوست و خون خود عظمت آنچه در این ایام کوتاه حاصل شده است را درک می‌کنیم. ما چه کردیم که به این دستاوردها رسیدیم.

حقیقت آن است که جز ایمان به وعده الهی عملی متناسب با این همه پیشرفت نداشته‌ایم. به حوادث این ایام بنگرید و در هر كدامشان راه های خدا را که یکی پس از دیگری پیش پای ما گشوده شدند ملاحظه کنید. آنها را هم که ببندند دادار از وفا به وعده‌ای که داده است عاجز نمی‌شود و راه‌هایی دیگر پیش پای کسانی که برای او می‌کوشند می‌گشاید؛ راه‌هایی امن، راه‌هایی هموار، راه‌هایی مستقیم که بدون تردید ما را به مقصد می رسانند. چرا به خداوند توکل نکنیم حال آن که راه‌هایمان را به ما نشان داده است؟ و ما لنا الا نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا. با دسترسی به چنین راه‌هایی ما نیاز به تخطی از قانون، پشیمانی از مسالمت، توسل به تخریب یا وارد شدن به هر کوره راه دیگری نداریم.

و در آن سو نگاه كنيم كه مخالفان مردم با قدم گذاشتن در بی‌راهه ‌ها چگونه رو به نشيب مي‌روند. فرزندان انقلاب را به زندان انداختند تا اوهام خويش را ارضا كنند. آنها چه نتيجه‌اي براي اين كار خود توقع داشتند؟ بدن رنجور قرباني ترور را به بند كشيدند و ضارب او را آزاد و متمتع قرار دادند. آنها انتظار داشتند از اين كار جز ريختن آبروي خود چه سودي ببرند؟ در سراشيبي كوره‌راهي كه درون آن افتاده بودند خردشان جا ماند و عنانشان در دست افراط‌گراني قرار گرفت كه نيمه‌هاي شب به خوابگاه دانشجويان غريب و مظلوم حمله مي‌كنند و رايج‌ترين كلمات در فرهنگ لغاتشان دشنام‌هاي ركيك است.

رهروان راه‌هاي خدا به اميدي كه از وعده او داشتند رسيدند؛ آيا مسافران بیراهه نيز به آن چيزي كه بايد انتظارش را مي‌كشيدند نرسيده‌اند؟ ملاحظه تقيه و تملق اين و آن و شنيدن بوي حرص و بخل و آز از دهان تمجيدگران، برخورداري از حمايت خطيبي كه از منبر مقدس نمازجمعه به خشونت تشويق و به اعتراف‌گيري مباهات مي‌كند؛ ترس، ترس از تنهايي، ترس از آينده،‌ ترس از عاقبت، ترسي كه با ترساندن ديگران پنهانش مي‌كنند.

مردم فداکار ایران! پیمانی است بر ذمه فرزندان انقلاب اسلامی که در بازگرداندن آن به اصل نخستین‌اش از بذل هیچ کوششی کوتاهی نکنند، و عهدی است بر عهده همراهان و یاران شما که در راه مبارزه با متقلبان و دروغگویان به سرمایه اجتماعی و اعتمادی که ایجاد شده است، خیانت ننمایند. در عین حال تکلیفی است بر همه ما که اگر مصلحت کشور و مردم را در امری دیدیم از ملامت نترسیم و از شجاعت دریغ نورزیم.

بنا بر چنین تعهداتی اینجانب برای رسيدن به آرمان‌هایی که پیش روی خویش داریم به جز ادامه راه سبزی که در این چند ماهه دنبال کرده‌اید پیشنهاد نمی‌کنم؛ راه سبز امید. راهی که از پیش از انتخابات آغاز کردید و همچنان با عزم های استوار در آن گام می زنید. راهی که با دعا و ندا و تکبیر، با گردهمایی های بزرگ و کوچک، با کوشش ها و جوشش ها و گفتگوها و پرس و جوهای خود همچنان در آن قرار دارید.

ما برای اشاره به جنبشی که آغاز کرده ایم از عنوان «راه» استفاده می کنیم تا توفیق‌‎هایی که در هر مرحله به دست می‌آوریم پایان کار ندانیم و همواره نگاه به کمالی برتر بدوزیم. علاوه بر آن ما در این مسیر چشم به جاده‌هایی داریم که هدایت الهی پیش‌پایمان قرار می‌دهد. ما می‌اندیشیم و تدبیر می‌کنیم، اما ایمان داریم که در عمل، تنها راه‌هایی که او برایمان می‌گشاید از خود کارسازی نشان می‌دهند.

ما در راهی که خداوند پیش رویمان قرار داده است از نماد «سبز» استفاده کرده‌ایم تا پرچم دلبستگی نسبت به اسلامی باشد که اهل بیت پیامبر(ع) آموزگاران آن بوده‌اند؛ اهل بیت خرد، اهل بیت محبت، اهل بیت نورانیت و ما «امید» را سرمایه خود قرار داده‌ایم تا حاکی از هویت ایرانی‌مان باشد؛ امیدی که این ملت را از گردنه‌های سخت تاریخ عبور داده و حیات او را در تلخ‌ترین روزهای این سرزمین تداوم بخشیده است؛ راه سبز امید.

چندی پیش، زمانی که از این نام برای بیان ویژگی‌های حرکت شما استفاده کردم تصور برخی بر آن قرار گرفت که حزب یا جبهه‌ای جدید در حال تشکیل است، حال آن که این راه به هیچ وجه مشابهی و یا جایگزینی برای سامان‌هاي سیاسی رسمی نیست و نیاز به آنها را منتفی نمی کند، بلکه حرکتی اجتماعی و دامنه دار برای ترمیم و ایجاد برخی از بنیادین ترین زیرساخت‌های سیاسی است که همه شئونات کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد و از جمله تشکل‌ها و احزاب برای فعالیت ثمربخش بدانها احتیاج مبرم دارند.

قطعا جامعه ما برای محقق کردن فضای باثبات سیاسی به احزاب صالح و قدرتمند نیازمند است و چه بسا زمانی که زمینه برای فعالیت موثر و مفید سامان های سیاسی فراهم شود اینجانب و برخی از همفکران شما نیز کوشش های خود را در چارچوب تشکلی متعارف از این نوع قرار دهیم. اما راه سبز امید تشکلی از این نوع نیست. تحزب اساسا به معنای آن است که گروهی از همفکران در سازمانی مشخص و دارای سلسله‌مراتب شناخته شده گردهم بیایند.

همچنین در یک حزب تأکید بر بیشترین همفکری و وحدت حداکثری در عقاید است، حال آن که راه ما به عنوان مسیری که تجدید و تقويت هويت ملی را هدف گرفته، بر وحدت حول حداقل نکات مشترک تکیه می‌کند؛ مجموعه‌ای پیام‌محور و متشکل از تمامی سازوکارهای مدنی کوچک و بزرگ که در مسیر خود هدفی مشترک را انتخاب کرده‌اند.

صورت ظاهری اقداماتی که برای تداوم و تقویت حرکت کنونی مردم انتخاب می‌شود در حکم لباسی است که بر قامت آن می‌دوزیم، و فاخرترین لباس‌ها تنها در صورتی برازنده خواهد بود که به فراخور واقعیت برده شود. واقعیت موجود در کشور ما نسبت به آنچه که در گذشته بود تغییرات شگرفی کرده است. آنچه اینک در جامعه ما نقش‌آفرینی می‌کند شبکه اجتماعی خودجوش و توانمندی است که در میان بخش وسیعی از مردم شکل گرفته و نسبت به پایمال شدن حقوق خود معترض است. این شبکه دارای ویژگی‌های منحصر به فردی است که به هنگام تصمیم‌گیری در مورد راه‌حل‌ها و اقدامات آتی، باید به آنها توجه کرد. آنچه اينجانب در پاسخ به سوال چه بايد كرد پيشنهاد مي‌كنم تقويت و تحكيم اين شبكه اجتماعي است.

تجربه چندین دهه از تاریخ ایران که ما از نزدیک شاهد آن بوده‌ایم نشان می‌دهد حرکات جمعی مردم ما تنها در دوران باروری، حیات و سرزندگی این هسته‌ها به نتیجه می‌رسند. آن چیزی که از آن به عنوان جامعه‌ای زنده و فعال نام می‌بریم، جامعه‌ای که به صورت موثر، آگاهانه و خلاق نسبت به حوادث واکنش نشان می‌دهد و امكان استبداد و تخطي ساختارهاي قدرت از خواست‌ خود را از ميان مي‌برد ترکیبی تشکیل یافته از چنین شبكه‌ قدرتمندي است.

وظيفه‌اي كه امروز بر عهده همه ما قرار دارد و به صورتي فطري از جمع‌هاي كوچك و بزرگ و حتي احزاب و تشكل‌هاي سياسي ما سر مي‌زند آن است كه به صورت هسته‌هاي معين براي چنين شبكه‌اي عمل كنيم.

از مهمترین نقاط قوت این شبکه، شکل طبیعی اجزای آن است. این واحدها عبارت از گروه‌هایی کوچک اما بسیار متکثر از همفکرانی است که در قالب روابط سابقه‌دار دوستی یا خویشاوندی یا همکاری نسبت به هم آشنایی و اعتماد پیدا کرده‌اند، به صورتی که انحلال آنها امکانپذیر نیست، زیرا به معنای انحلال جامعه است. این واحدها همواره وجود دارند، اما به صرف وجود، شبکه اجتماعی موثری را شکل نمی‌دهند.

با این همه اولین قدم در راه‌حل پیشنهادی اینجانب آن است که ما ایرانیان، در هر کجای جهان که هستیم، باید این هسته‎های اجتماعی را در میان خود تقویت کنیم. باید خانه‌هایمان را رو در روی یکدیگر بسازیم؛ به تعبیر قرآن خانه‌های خود را قبله قرار دهیم، یعنی به این هسته‌های اجتماعی که واحدهای بنیادین جامعه ما هستند بپردازیم، اهمیت آنها را بشناسیم و بیش از پیش به آنها رو کنیم تا قدرت‌های نهفته ای که دارند برای ما ظاهر شود. خانه های خود را قبله قرار دهیم؛ یعنی اگر تا پیش از این هر دو ماه یک بار همدیگر را ملاقات می‌کردیم اینک هفته ای دوبار گرد هم جمع شویم. قدرت شبکه های اجتماعی ما در این امر است.

گرد هم جمع شويم تا چه كنيم؟ اين نخستين سوالي است كه معمولا در چنين شرايطي از يكديگر مي‌پرسيم. ما معمولا تصور مي‌كنيم آنچه در اين گردهم‌آيي‌ها اهميت دارد كاري است كه در قالب آنها با كمك يكديگر به انجام مي‌رسانيم. البته این تصور درستی نیست، اما تصوری طبیعی است. از این روست که واحدهاي اجتماعي اگر محوری برای فعالیت‌های ثمربخش قرار نگیرند به‌مانند درختانی که میوه‌هایشان چیده نشود بازدهی خود را از دست می‌دهند، لذا باید آنها را موضوع تلاش‌های اثرگذار اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی، عام‌المنفعه و دیگر فعالیت‌های مدنی مشابه قرار داد تا در درازمدت و پس از عبور امواج حادثه و عاطفه همچنان به ایفای نقش تاریخ‌سازی که از آنها انتظار داریم بپردازند.

جمع‌های خویشاندوندی، همسایگی، دوستی، جلسات قرآن، هیئات مذهبی، کانون‌های فرهنگی و ادبی، انجمن‌ها، احزاب، جمعیت‌ها، تشکل‌های صنفی، نهادهای حرفه‌ای، گروه‌هایی که با هم ورزش می‌کنند یا در رویدادهای هنری حاضر می‌شوند، حلقه همکلاسی‌ها، گروه فارغ‌التحصیلانی که هنوز دور هم جمع می شوند، همکارانی که با یکدیگر صمیمیت یافته‌اند، و . . . ؛ هر کدام از ما در چندین نمونه از این زیرمجموعه‎های کوچک عضویت داریم و این دست‌مایه اصلی گفتگو و ارتباط میان هسته‌های جامعه ماست. بلكه تجربیات اخیر نشان داد خرده‌رسانه‌هایی که از این روابط زاده می‌شوند می‌توانند سریعتر و موثرتر از هر رسانه عمومی دیگر عمل کنند، مشروط بر آن که ظرفیت‌های این شبکه از طریق توافق بر روی یک آرمان بزرگ به فعلیت برسد.

ما زمانی موفق به برقراری ارتباط موثر با یکدیگر خواهیم شد که در شعاری مشترک همصدا شویم؛ شعاری دقیق و عمیق که قادر به تأمین خواسته‌های ما باشد. بخش مهمی از توانمندی‌هایی که اینک در شبکه‌های اجتماعی ما ایجاد شده است مرهون آن است که شعار و آرمانی مشترک پیدا کرده ایم. تعادل طلايي ويژگي مهم اين شعار و آرمان است، به صورتي كه اگر بر آن بيفزاييم چه بسا كساني كه نتوانند يا نخواهند با آن همصدا شوند، و اگر از آن بكاهيم چه بسا قشرهايي كه اميدهاي خود را در آن نيابند. این بزرگترین سرمایه ماست که باید در پالایش و پاسداری از آن بیشترین دقت و همت را به کار بگیریم.

ما اگر صرفاً در یک انتخابات شرکت کرده بودیم برخورداری از حمایت اکثریت مردم برایمان کافی بود. اما در یک حرکت عظیم اجتماعی، اکثریت تنها زمانی به پیروزی می‌رسد که به اجماع نزدیک شود و آن گاه از مشروعیت غیرقابل‌مقاومت برخوردار خواهد شد که توجه خود را نسبت به دغدغه‌ها و حقوق کسانی که امروز یا فردا ممکن است متفاوت با او بیندیشند و در اقلیت قرار گیرند به اثبات برساند.

نمی‌توان از جامعه‌ای که بخش قابل توجهی از آن دچار جبر نان و از تأمین نیازها اولیه خود ناتوان است انتظار مشارکت گسترده در فرآیند توسعه سیاسی را داشت. البته عکس این رابطه نیز صادق است و جامعه‌ای که از آزادی‌ها و آگاهی‌های اساسی محروم شود در تأمین معیشتی که لیاقت آن را دارد نیز درمی‌ماند و حتی در عهد درآمدهای افسانه‌ای، به پیشرفتی بیشتر از صدقه‌پروری و واگذار کردن اختیار بازار و اقتصاد ملی خود به بیگانگان نائل نمی‌شود.

ما بر این باوریم که آزادی زمانی دوام دارد که با عدالت توأم باشد. به همان اندازه که محدودیت‌های جاری برای آزادی بیان و امکان برگزاری اجتماعات نگران‌کننده است، وجود فقر، فساد و تبعیض در سطحی گسترده چشم‌انداز دسترسی به جامعه‌ای آرمانی مبتنی بر قانون اساسی را تیره می‌کند، به ویژه آن که در سیاست‌ سال‌های اخیر دورنمای روشنی برای خروج از ا ین وضعیت ملاحظه نمی‌شود، به صورتی که وارد آمدن صدمات اساسی به تولید ملی، تداوم فعالیت سودآور اقتصادی را به یک آرزو و یافتن شغل مناسب را به دغدغه اصلی جوانان و خانواده‌های آنان مبدل ساخته است.

راه‌های خدا متکثر است و برای دفع ظلم و استبداد و تحقق ایرانی پیشرفته، ما نباید به قدم گذاشتن در یکی از آنها یا همراهی با یکی از همفکران خود اکتفا کنیم. ما در پیوندهای خود به نظمی نیاز داریم تا اگر دست تطاول و ظلم فردی یا افرادی از همراهانمان را ربود و واحد یا واحدهایی از این شبکه اجتماعی گسترده را ویران کرد، لطمه‌ای به حیات و پویایی آن وارد نشود و با تکیه بر خرد جمعی، در هر مرحله‌ای از این مسیر بتوانیم اهداف پیشاروی خویش را شناسایی و با بلندترین گام‌ها به سوی آن حرکت کنیم.

همچنین اگر در جناحی که قدرت خود را در مخالفت با مردم و خواسته های به حق آنان توهم کرده است خواستی برای برون رفت از بحران وجود داشته باشد حداقل آنچه که در این مرحله می تواند به این هدف کمک کند اقدامات زیر است:

1. تشکیل گروه حقیقت‌یاب و حکمیت مورد قبول همه ذینفعان در مورد انتخابات دهم ریاست جمهوری و رسیدگی به تخلفات و تقلب های انجام گرفته و اعمال مجازات برای خاطیان
2. اصلاح قانون انتخابات به صورتی که شرایط برای برگزاری عادلانه و منصفانه انتخابات و اطمینان مردم از این امر فراهم شود.
3. شناسایی و مجازات عاملان و آمران فجایعی که در حوادث پس از انتخابات بر علیه مردم صورت گرفته است در تمامی نهادهای نظامی، انتظامی و رسانه‌ای
4. رسیدگی به آسیب‌دیدگان حوادث پس از انتخابات و خانواده‌های جان‌باختگان، آزادی همه دست‌اندرکاران، فعالان سیاسی و نیروهای مردمی دستگیر شده، مختومه کردن پرونده‌ها، اعاده حیثیت از آنان و خاتمه یافتن تهدیدها و آزارهایی که همچنان برای واداشتن آنان به عدم تظلم و پیگیری حقوق شان صورت می گیرد.
5. اعمال اصل 168 قانون اساسي در خصوص تعريف جرم سياسي و رسيدگي به جرايم سياسي با حضور هيئت منصفه
6. تضمين آزادي مطبوعات، تغيير رفتار جانبدارانه صدا و سيما، رفع محدوديتهاي اعمال شده براي برخورداري احزاب، گروههاي سياسي و نگرشهاي مختلف از ارائه ديدگاههاي خود در رسانه‌ها، به ويژه صدا و سيما و اصلاح قانون رسانه ملی به صورتی که رسانه ملی نسبت به اعمال خلاف قانون خود پاسخگو قرار گیرد.
7. به فعلیت درآمدن ظرفیت های ایجاد شده در قالب تفسیر اصل 44 قانون اساسی برای ایجاد رسانه های شنیداری و دیداری خصوصی
8. تضمين حق اساسي مردم در تشکيل اجتماعات و راهپيمايي‌ها با اعمال اصل 27 قانون اساسي
9. تصویب منع مداخله نظامیان در امور سیاسی و جلوگیری از دخالت نیروهای مسلح در فعالیت‌های اقتصادی

ما در راهی پر از نورانیت وارد شده‌ایم که از هم اینک سالخوردگان را جوان و جوانان را پخته کرده است. برای خود و شما در این مسیر از خداوند یاری می‌طلبم و امیدوارم با همکاری و همراهی همه دلسوزان نظام و انقلاب اهداف ملت در هر مرحله از این مسیر روشن و محقق شود.

میرحسین موسوی

نماز عيد فطر امسال در مصلا برگزار نمي شود

بعد از اینکه برگزاری مراسم شب قدر در حرم امام به دلیل توجیهات امنیتی لغو شد، خبرهایی مبنی بر لغو برگزاری نماز عید فطر در مصلا تهران شنیده می شود. در همین رابطه خبر زیر را که به نقل از خبرگزاری ایرنا منتشر شده است را بخوانید:

محمد عيديان رييس ستاد برگزاري نماز عيد سعيد فطر شهرداري تهران روز شنبه در گفت وگوي اختصاصي با خبرنگار شهري ايرنا با بيان اينکه مجموعه مصلا بزرگ امام خميني (ره) امسال آمادگي برگزاري نماز با شکوه عيد سعيد فطر را ندارد دليل اين امر را انجام فعاليت هاي عمراني و ساخت و سازهاي داخل محوطه مصلا اعلام کرد.
طي سال هاي اخير مصلا بزرگ امام خميني در مرکز تهران پذيراي يک و نيم تا دو ميليون نمازگزار براي اقامه نماز عيد سعيد فطر بوده و شهرداري تهران نيز با تشکيل ستادي ويژه متولي اصلي مهيا کردن مقدمات برگزاري اين نماز بوده است.
وي با اشاره به اينکه اکنون در بخش هاي غربي و شرقي مصلا تهران عمليات ساخت و ساز در حال انجام است خاطرنشان کرد: فضاي کارگاهي موجود در مصلا تهران امکان پذيرش جمعيت ميليوني نمازگزار در روز عيد سعيد فطر را ندارد.
عيديان در خصوص اينکه عمليات عمراني در مصلا تهران سالهاست که در حال انجام بوده و با اين وجود شهرداري آنجا را براي برگزاري نماز عيد فطر آماده مي کرده است تصريح کرد: امسال امکان آماده سازي اين مکان فراهم نشد و مقرر شده تا نماز عيد سعيد فطر در محل مصلا دانشگاه تهران برگزار شود.
قائم مقام معاونت خدمات شهري شهرداري تهران با بيان اينکه شهرداري تمهيدات خود براي برگزاري نماز عيد فطر را به دانشگاه تهران منتقل مي کند گفت: البته با توجه به تجربه هاي متعدد برگزاري نماز در دانشگاه تهران مشکلي از بابت برگزاري نماز عيد فطر در اين مکان وجود ندارد. (اصل خبر)

۱۳۸۸ شهریور ۱۴, شنبه

محرمانه از پرونده مصطفی تاجزاده

متن زیر قسمتی از جوابهایی است که مصطفی تاجزاده در مدت بازداشت خود به بازجوهایش داده است. تاجزاده به قدری محکم بر روی عقیده خود ایستادگی کرده است که تاکنون تیم 5نفره بازجوهای وی به دلیل عدم موفقیت در ثبت اعترافات مورد نظر از وی تغییر کرده اند. همانطور که از متن زیر مشخص است تاجزاده در مواقعی هم در مقابل بازجوهای خود ایستاده است و بازجویی آنها به بگو مگو هم کشیده است.

مصطفی تاجزاده عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و مشارکت در زندان به بازجوهای خود گفته است: دستگیری اصلاح طلبان نوعی تسویه حساب سیاسی است. باید کمیته حقیقت یاب توسط افراد معتمد شکل گیرد، تسویه حساب سیاسی را به بعد موکول کنید، بهزاد نبوی را زودتر آزاد کنید تا فضا آرام شود.
معاون سیاسی سابق وزارت کشور در پاسخ به سوال بازجویش در مورد نتایج انتخابات و حضور 85درصدی مردم که می توانست پشوانه عظیمی را برای نظام در عرصه داخلی و خارجی به ارمغان بیاورد اظهار داشت: من فکر می کنم آن سرمایه به قوت خودش باقی است و به خاطر حوادث چند روزه طلمه به آن وارد نشده است، منتها در زمینه تقلب در انتخابات سه دوره است که ما مشکل داریم وعلی رغم شکایت من و آقای خاتمی و دستور مقام معظم رهبری برای رسیدگی به این موضوع، قوه قضاییه با بی اعتنایی پرونده را بست.
وی با پافشاری در مورد عقیده اش مبنی بر وقوع تخلف در انتخابات اینطور ادامه می دهد که: در انتخابات اخیر هم همه اصلاح طلبان اعم از تندرو و غیره تصورشان این بود که اگر تقلب نشورد پیروز انتخابات هستند لذا چندبار این مساله را مطرح کردند ولی با بی اعتنایی مواجه شدند. چون بنظر ما خیلی از اینهایی که در هیاتهای اجرایی هستند متخلف بوده و حرف آنها برای ما حجت نیست.
تاجزاده راه برون رفت از بحران را فرصت دادن به جناح اصلاح طلب می داند و می گوید: با ترتیب دادن میزگردهای حساب شده با چهره های مورد قبول مردم توجه آنان را به صداوسیما به جای خیابانها جلب کنیم.
عضو جبهه مشارکت با بیان اینکه حوادث و رخدادهای اخیر انقلاب مخملی نیست و رنگین نبوده تصرح کرد: انقلاب مخملی 2پیش شرط دارد. یکی ضعف حکومت مرکزی و اینکه نتواند در برابر حرکت خیابانی رقیب دست به اقدام مقابل بزند. دوم سازمان یابی خوب احزاب اپوزیسیون که بتواند مثلا چند روز مردم را مورد نقطه خاصی با آرامش و کنترل شده در صحنه نگه دارند، که هردو شرط در ایران منتفی است.


نظر رسول اعظم در مورد شکنجه و اقرار

پیامبر اکرم (ص) فرمود برای کسی که بعد از شکنجه اقرار کند حدی نیست یا کسی که در زندان یا قید و بند باشد و او را تهدید کرده باشند اقراری برای او نیست (الغدیر جلد ششم)

روایتی از یک دوست

دوستی می گفت: فردوسی پور با این همه طرفدار هنوز جرات نداره که بگه  استقلالی است یا پرسپولیسی. پس چطور رهبر کشور که رهبری یک کشور را برعهده دارد می تواند بگوید احمدی نژادی است.
شاید این یک اشتباه تاکتیکی باشد که زمان صحت آن را تایید خواهد کرد.

یک پیام از اسامی شهدای عدالتخواه جنبش سبز

با نگاهی گذرا به تاریخ  کشته شدگان حوادث اخیر که توسط حکومت (نیروهای نظامی و غیرنظامی) کشته شده اند مشخص است که این موضوع یعنی  خفه کردن مخالف مختص روزهای انتخابات نبوده است و تاکنون ادامه دارد. نشان آن سعیده آقایی.
همچنین با نگاهی قابل تامل تر در چگونگی به قتل رسیدن جوانان پاک و معترضین به وقایع اخیر مشخص است که پیامی از سوی حاکمیت در آن دیده می شود و آن خفه کردن مخالف حتی اگر الله اکبر بر زبانش جاری باشد. مشخص است که برنامه خاصی برای سرکوب و خفه کردن الله اکبر گویان وجود دارد و دیگر اشتباه و نسبت دادن دست بیگانگان در قتل فرزندان و عزیزان این مرز و بوم نیست. همانند ندا آقاسلطان که هر روز بیش از گذشته مدفنش معطر گلها و گلاب اهدایی مردم قدرشناس ایران زمین است.

حکایت

مسافری در شهر بلخ جماعتی را دید که مردی زنده را در تابوت انداخته و به سوی گورستان می برند و آن بیچاره مرتب داد و فریاد می زند و خدا و پیغمبر را به شهادت می گیرد که « والله، بالله من زنده ام! چطور می خواهید مرا به خاک بسپارید؟»

اما چند ملا که پشت سر تابوت هستند، بی توجه به حال و احوال او رو به مردم کرده و می گویند: « پدرسوخته ی ملعون دروغ می‌گوید. مُرده !»

مسافر حیرت زده حکایت را پرسید. گفتند: «این مرد فاسق و تاجری ثروتمند و بدون وارث است. چند مدت پیش که به سفر رفته بود، چهار شاهد عادل خداشناس در محضر قاضی بلخ شهادت دادند که ُمرده و قاضی نیز به مرگ او گواهی داد. پس یکی از مقدسین شهر زنش را گرفت و یکی دیگر اموالش را تصاحب کرد. حالا بعد از مرگ برگشته و ادعای حیات می کند. حال آنکه ادعای مردی فاسق در برابر گواهی چهار عادل خداشناس مسموع و مقبول نمی افتد. این است که به حکم قاضی به قبرستانش می‌بریم، زیرا که دفن میّت واجب است و معطل نهادن جنازه شرعا ًجایز نیست!»

کتاب کوچه /ب2/ص1463

ایران ای سرای امید نوشته عطا اله مهاجرانی

مقاله ای خواندم از استاد محمد مجتهد شبستری، به خوبی وضعیت فعلی ایران و تقابل ملت- دولت را تفسیر کرده است.
وقتی قدرت در هاله ای از نور و تقدس قرار می گیرد و ولایت مطلقه، مطلقا پاسخگوی رفتار و گفتار خویش نیست و جنایت ماموران خود را دست کم می شمرد و از آن ها به عنوان امور فرعی یاد می کند،تا سال های سال در بر این پاشنه خواهد گشت. در تاریخ ایران؛ حتا از جوشش سرچشمه تاریخی اساطیرمان با چنین پدیده ای رویارو بودیم. همان که درازای شب تاریخ ما را تفسیر می کند.شهریاری و موبدی وقتی با هم پیوست، ستم و بی رسمی و مردم کشی، بلکه جوان کشی سکه رایج تاریخ ما شد. منیت از متن شهریاری و موبدی که در هم آمیخته اند می جوشد.

منم گفت با فره ایزدی
همم شهریاری و هم موبدی

حکیم فردوسی که صدرالمتالهین از او در اسفارش با عنوان فردوسی قدوسی یاد می کند، بنیاد ویرانی ایران و رنج سنگین و طاقت سوز ملت ایران در دوران ضحاک را همین پدیده می داند. منیت مبتنی و متکی بر شهریاری و موبدی. چنین ترکیبی جمشید را به خاک سیاه می نشاند. سرانجام او نیز شگفت انگیز است. ضحاک فرمان می دهد تا با اره جمشید را به دو نیم کنند!
جمشید خود را ملاک حق و حقیقت می دانست. بد آن چیزی بود که او نمی پسندید و خوب همان بود که او می پسندید. همین نظریه بعدا به زبان فاخر سعدی هم این گونه تفسیر شد که: هر عیب که سلطان بپسندد هنر است. و به زبان هزل آشپزباشی ناصرالدین شاه گفته بود بدترین و بدترین غذای عالم و آدم خوراک بادمجان است، در توجیه این سخن گفته بود: من نوکر سلطان هستم، هر چه او بپسندد یا نپسندد ملاک است. من که نوکر بادمجان نیستم.

جمشید چنین روش و رویکردی داشت. او معیار و ملاک تشخیص حق شده بود. به اصطلاح او شاغول بود. بگذارید یک مثالی از همین دوران انقلاب برایتان بزنم. نماینده مجلس اول بودیم. آیه الله حائری شیرازی و صباح زنگنه و من. آقای حائری باور داشت که نماینده شاغول است! مسئولان استان بایست با نمایندگان خودشان را تطبیق دهند. حتا ایشان یک بار گفت، وقتی ما وارد شیراز می شویم استاندار بایست به فرودگاه بیاید و گزارش استان را در همان فرودگاه به ما بدهد. مدتی گذشت و ایشان امام جمعه شد. صد البته با دقت و تدبیر به هنگام از آن سمت استعفا داد، تا کمتر ستم را بیاراید. ایشان وقتی امام جمعه بودند، می فرمودند شاقول امام جمعه است. یک بار به شوخی به ایشان گفتم: شما خیال همه ما را برای همیشه راحت کنید. بفرمایید شاغول در جیب قبای من است!

حتما به خاطر دارید یکی از رویش های انقلاب- با رشدی غیر عادی- آقای سید احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران و عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان است. ایشان در نماز جمعه تهران گفتند، سخنان رهبری سخن خداوندست. البته هیچ تذکری هم نگرفتند. یک وقتی در نطق پیش از دستور نماینده ای برای امام خمینی تعبیری را به کار برد که معمولا برای امام زمان به کار برده می شود. بلافاصله مرحوم سید احمد خمینی به هیات رییسه مجلس زنگ زدند، که امام فرمودند آن سخن اصلاح شود و نمایندگان چنان تعابیری را به کار نبرند. حتا یک بار ایشان گفته بودند، وقتی عکس خودم را صفحه اول روزنامه ها می بینم متنفر می شوم. روزنامه اطلاعات همان فردایش در صفحه اول تصویر رفتگران شهرداری تهران را چاپ کرد و دیگر تا رحلت امام تصویر ایشان در صفحه اول چاپ نشد. البته پس از ایشان روزنامه از این حیث که تصویر مقام رهبری را چگونه و با چه قطعی و در کجای صفحه و با چه تیتری کار می کردند سنجیده می شدند. به تعبیر سعید مرتضوی می شدند روزنامه ولایی؛ حال هر تیراژی که داشته باشد، اهمیتی ندارد...

فردوسی نقطه ویرانی ایران و رنج ملت ایران و آغاز شب هزاره تاریخ ما را همین رویه جمشید می داند که دین و دولت را در هم آمیخت و خود را معیار و ملاک تشخیص حق قلمداد کرد. اهل نظر را تار و مار کرد و از پیش خود راند. ان چنان فضای سنگینی بر ملک و ملت حاکم کرد که دم زدن و سخن گفتن و حتا زمزمه کردن آسان نبود. جمشید فقط خودش را می دید:

یکایک به تخت مهی بنگرید
به گیتی جز از خویشتن را ندید
چنین گفت با سالخورده مهان
که جز خویشتن را ندانم جهان
هنر در جهان از من آمد پدید
چو من نامور تخت شاهی ندید

در برابر ادعای او، با حسرت بسیار اهل نظر خاموش ماندند و جرات نکردند سخنی بگویند. دم در کشیدند و ویرانی آغاز شد:

همه موبدان سرفکنده نگون
چرا کس نیارست گفتن نه چون

شب دراز آهنگ استبداد دینی آغاز شده بود.

۱۳۸۸ شهریور ۱۳, جمعه

اسامی شهدای جنبش اجتماعی عدالتخواه سبز

سایت نوروز مشخصات دقیق ۷۲ شهید جنبش سبز که تاکنون احراز هویت شده‌اند را منتشر کرد. پایگاه اطلاع‌رسانی جبهه مشارکت ایران اسلامی، نوروز، اعلام کرده است که تحقیق و تفحص‌ها برای احراز هویت شهدای دیگر جنبش سبز همچنان ادامه دارد. نوروز در این خبر آورده است:


از آنجا که در روزهای اخیر آمار غیر واقعی فراوانی از سوی مقامات رسمی و غیررسمی وابسته به کودتاگران در خصوص تعداد کشته شدگان حوادث اخیر منتشر شده که در این زمینه میتوان به آخرین آمار یعنی اظهارات فرمانده سپاه اشاره کرد، پایگاه اطلاع رسانی نوروز در پاسخ به اینگونه اظهارات بی پایه و اساس که برای پاک کردن صورت مسئله و منحرف کردن اذهان عمومی از جنایات انجام شده در حوادث پس از انتخابات بیان میشود، اقدام به انتشار اسامی دقیق این شهدا می کند تا شاید وجدان های خفته بیدار شده و از کتمان حقایق روشن دست برداشته و از اعمال و جنایات انجام شده توسط زیرمجموعه ها و عوامل کودتا را پذیرفته و سعی در سرپوش گذاشتن بر جنایات نداشته باشند.

در این خبر اسامی و مشخصات دقیق 72 شهید جنبش سبز که تاکنون احراز هویت شده اند آمده است و تلاش ها برای شناسایی و تکمیل این لیست ادامه داشته و شهداء به اسامی ذکر شده در این لیست ختم نمی گردد.

نوروز یاد آور میشود، سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران در آخرین ادعای خود درخصوص آمار کشته شدگان ادعا کرده بود که تعداد کشته شدگان حوادث اخیر 27 نفر بوده که تنها 7 نفر از آنها معترضین به نتیجه انتخابات بودند و 20 نفر دیگر را نیروهای انقلابی و بسیجی تشکیل داده اند که توسط معترضان به شهادت رسیده اند.

در ادامه، " نوروز" جهت تنویر افکار عمومی دو لیست از کشته شدگان ارائه می کند.

لیست اول شامل اسامی 25 شهید گلگون کفن است که تا به امروز خانواده هایشان با مراجعه به مراجع معرفی شده از سوی ستادهای انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی و حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی، شهادت فرزند یا عضو خانواده خود را اعلام کرده اند.

1. نام شهید: حسین اخترزند/ سن: 32 / تاریخ شهادت:25 خرداد / محل شهادت: اصفهان / نحوه شهادت: توسط نیروهای بسيج از طبقه سوم به پايين پرتاب شده و به شهادت رسيده است

2. نام شهید: کيانوش آسا / عنوان اجتماعی: دانشجوی كارشناسی ارشد رشته‌ی پتروشيمی و از نخبگان دانشگاه علم و صنعت ايران / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: تهران، ميدان آزادي / نحوه شهادت: در اثر اصابت گلوله توسط افراد موسوم به لباس شخصی به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پيكر وي روز سوم تیرماه در سردخانه پزشکی قانونی شناسایی شد

3. نام شهید: سهراب اعرابی / عنوان اجتماعی: سال آخر دبيرستان / سن: 19 / محل شهادت: زندان اوين، تهران بر اثر شكنجه در زندان به شهادت رسيده است / توضیحات: شهادت وي در روز 20 تیرماه پس از 26 روز سرگرداني به مادرش اعلام شد.

4. نام شهید: عليرضا افتخاري / عنوان اجتماعی: روزنامه نگار / سن:29 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / نحوه شهادت: در اثر ضربات باتوم به سر و خونريزي مغزي به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پیکرش در تاریخ ٢٢ تیر ماه به خانواده تحویل داده شده است.

5. نام شهید: ندا آقا سلطان/ عنوان اجتماعی: دانشجوی رشته فلسفه / سن: 27 / تاریخ شهادت:30 خرداد / محل شهادت: خیابان کارگر شمالی، تهران / نحوه شهادت: به دلیل اصابت گلوله نیروهای لباس شخصی به قلب، به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پيكر وي یکروز بعد در قطعه 257 بهشت زهرا به خاك سپرده شده است.


6. نام شهید: امير جوادي فر/ عنوان اجتماعی: دانشجوی رشته‌ی مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین / سن: 25 / تاریخ شهادت: 18 تير / نحوه شهادت: هنگام جابه جايي از كهريزك به اوين، در ون دچار تشنج شده و به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: بر اثر ضربات وارده به سر و صورت بينايي خود را از دست مي دهد.

7. نام شهید: محرم چگيني قشلاقي / سن: 34 / سایر توضیحات: قطعه 256 ردیف 146 شماره 13

8. نام شهید: مسعود خسروی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: ميدان آزادي، تهران / سایر توضیحات: در بهشت زهرا به خاك سپرده شده است.

9. نام شهید: عباس دیسناد / عنوان اجتماعی: کاسب/ سن:40/نحوه شهادت: با باتوم به ناحیه سر

10. نام شهید: رامين رمضانی / سن: 29 / نحوه شهادت: پس از آزادی به دليل لخته های خون موجود در سينه اش در بيمارستان بستری و به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: قطعه 257 ردیف 46 شماره 32

11. نام شهید: محسن روح الامینی / سن: 25 / تاریخ شهادت: 18 تير / نحوه شهادت: در زندان به شهادت رسيده است .

12. نام شهید: اشکان سهرابی / عنوان اجتماعی: دانشجوی رشته آی تی دانشگاه قزوین/ سن: 18 / تاریخ شهادت:30 خرداد / محل شهادت: تقاطع رودکی وسرسبیل، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت 3 گلوله از سوی نیروهای امنیتی و بسیج به شهادت رسيده است.

13. نام شهید: امير حسين طوفانپور / سن: 32 / تاریخ شهادت: 29 خرداد / نحوه شهادت: بر اثر تیرخوردگی ساق دست، پهلو وکمر و نیز آثار کبودی در پشت گردن و زخمی عمیق در پشت سر بوده که داخل آن را با پنبه پرکرده بودند و شکستگی کامل بازویی که تیرخورده بود به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: روی صورت هم بینی به نظر شکسته می نمائید.

14. نام شهید: سعید عباسی فر گلچینی / عنوان اجتماعی: فروشنده کیف و کفش / سن: 24 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی به شهادت رسيده است.

15. نام شهید: مصطفی غنیان / عنوان اجتماعی: دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران / تاریخ شهادت:25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / نحوه شهادت: در حمله نيروهاي امنيتي و نظامي به كوي دانشگاه تهران به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پیکر وي روز 28 خرداد تحت تدابیر شدید امنیتی در حرم اما رضا به خاک سپرده شده است.

16. نام شهید: علی فتحعلیان / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: روبروی مسجد لولاگر / سایر توضیحات: قطعه 9 ردیف 110 شماره 22

17. نام شهید: هادی فلاح منش/ عنوان اجتماعی: کاسب/ سن: 29 / محل شهادت: تهران/ سایر توضیحات: در قطعه 53 بهشت زهرا

18. نام شهید: احمد کارگر نجاتی / نحوه شهادت: بر اثر ضرب و شتم در بیمارستا جان باخته است / سایر توضیحات: قطعه 213 ردیف 15 شماره 35

19. نام شهید: بهزاد مهاجر / سن: 47 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سينه به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پيكر وي در سردخانه كهريزك بوده است.

20. نام شهید: نادر ناصری / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: خیابان خوش، تهران / سایر توضیحات: در بابل به خاك سپرده شده است.

21. نام شهید: احمد نعيم آبادي / محل شهادت: ميدان آزادي، تهران / نحوه شهادت: توسط گردان ١١٧ عاشورا به ضرب گلوله به شهادت رسيده است.

22. نام شهید: مسعود هاشم زاده / سن: 27 / تاریخ شهادت:30 خرداد / محل شهادت: خيابان شادمان، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به قلب و سوراخ کردن ریه، پارگی ریه و خونریزی داخلی و خارجی شدید به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: در شمال كشور به خاك سپرده شده است.

23. نام شهید: مهدی کرمی / سن: 17 / تاریخ شهادت: 5 خرداد / محل شهادت: تقاطع جنت آباد وخیابان کاشانی، تهران / نحوه شهادت: با باطوم سر او له شده و با چاقو گلویش بریده شده است / سایر توضیحات: پيكر وي در سردخانه بیمارستان پیامبر واقع در بلوار اشرفی اصفهانی بوده است.

24. نام شهید: ناصر امیر‌نژاد / عنوان اجتماعی: دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در رشته هوا-فضا / سن شهید: 25 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: خیابان محمد علی جناح، تهران / نحوه شهادت: در تیراندازی نیروهای بسیج به شهادت رسیده است / سایر توضیحات: پيكر وي در سردخانه بیمارستان پیامبر واقع در بلوار اشرفی اصفهانی بوده و در یکی از روستاهای یاسوج به خاک سپرده شده است.

25. نام شهید: محمود رییسی نجفی/ عنوان اجتماعی: کارگر/ تاریخ شهادت: 7 تیر/ نحوه شهادت: براثر اصابت گلوله نیروهای مسلح / سایر توضیحات: در تاریخ 25 خرداد در میدان آزادی مورد ضرب و شتم و اصابت گلوله قرار میگیرد و 13 روز بعد در منزل خود به شهادت میرسد.

لیست دوم شامل اسامی شهدایی است که خانواده های آنها هنوز برای اعلام رسمی شهادت عزیز از دست رفته خود تحت فشار هستند و به مراجع رسمی اعلام شده از سوی مهندس موسوی و مهدی کروبی مراجعه نکرده اند.


26. نام شهید: مبینا احترامی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / سایر توضیحات: پیکر وي بدون اطلاع خانواده به صورت مخفیانه به خاك سپرده شده است.

27. نام شهید: ندا اسدي

28. نام شهید: سعيد اسماعيلي‌خان‌ببين / سن شهید: 23 / نحوه شهادت: بر اثر ضربه به سر به شهادت رسيده است

29. نام شهید: مراد آقاسی

30. نام شهید: حسين اكبري / نحوه شهادت: بر اثر ضربه به سر به شهادت رسيده است

31. نام شهید: واحد اكبري / عنوان اجتماعی: شغل آزاد / سن شهید: 34 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: خيابان ونك، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به پهلو به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 2 تير در قطعه 261 به خاك سپرده شده است.

32. نام شهید: محسن انتظامی

33. نام شهید: محسن ایمانی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / سایر توضیحات: پیکر وي بدون اطلاع خانواده به صورت مخفیانه به خاك سپرده شده است.

34. نام شهید: فاطمه براتی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / سایر توضیحات: پیکر وي بدون اطلاع خانواده به صورت مخفیانه به خاك سپرده شده است.

35. نام شهید: محمد حسين برزگر / عنوان اجتماعی: شغل آزاد / سن شهید: 25 / تاریخ شهادت: 27 خرداد / محل شهادت: ميدان هفت تير، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 31 خرداد بعد از تعهد گرفتن از خانواده در قطعه 302 به خاك سپرده شده است.

36. نام شهید: جعفر بروايه / عنوان اجتماعی: استاد دانشگاه چمران اهواز و دانشجوي مقطع دكتراي دانشگاه تهران / محل شهادت: ميدان بهارستان، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پزشكي قانوني علت شهادت وي را خونريزي مغزي اعلام كرده است.

37. نام شهید: یعقوب بروایه / عنوان اجتماعی: دانشجوي كارشناسي ارشد رشته نمايش در دانشكده هنر ومعماري دانشگاه تهران / تاریخ شهادت: 4 تير / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله نيروهاي بسيج از بام مسجد لولاگر به شهادت رسيده است

38. نام شهید: سرور برومند / سن شهید: 58 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: خیابان محمدعلی جناح، تهران

39. نام شهید: حامد بشارتی / سن شهید: 26 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی به شهادت رسيده است.

40. نام شهید: فرزاد جشني / تاریخ شهادت:30 خرداد / محل شهادت: تهران

41. نام شهید: بهمن جنابی / عنوان اجتماعی: شاغل در مغازه نصب و تعمیرات شوفاژ / سن شهید: 20 / محل شهادت: تهران

42. نام شهید: محسن حدادي / عنوان اجتماعی: برنامه نویس كامپيوتر / سن شهید: 24 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: خيابان نصرت، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله بر پيشاني به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 2 تير در قطعه 262 به خاك سپرده شده است.

43. نام شهید: شلير خضري / تاریخ شهادت: 26 خرداد / محل شهادت: بهارستان، تهران

44. نام شهید: فاطمه رجب پور / سن شهید: 38 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: خیابان محمدعلی جناح، تهران

45. نام شهید: بابک سپهر / سن شهید: 35 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی به شهادت رسيده است.

46. نام شهید: فهيمه سلحشور / عنوان اجتماعی: ديپلم / سن شهید: 25 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: ميدان ولي عصر، تهران بر اثر اصابت باتوم به سر و خونريزي داخلي به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 24 خرداد بر اثر اصابت باتوم به سر و خونريزي داخلي به بيمارستان منتقل شده و در تاريخ 25 خرداد به شهادت رسيده است.

47. نام شهید: تينا سودي / عنوان اجتماعی: دانشجو / تاریخ شهادت: 30 خرداد / نحوه و محل شهادت: ميدان انقلاب، تهران بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيده است.

48. نام شهید: حسن شاپوری

49. نام شهید: علي شاهدي / سن شهید: 24 / تاریخ شهادت: 31 خرداد / محل شهادت:تهرانپارس، تهران / سایرتوضیحات: بعد از دستگيري و انتقال به كلانتري، به دلايل نامعلوم به شهادت رسيده است. پزشكي قانوني علت شهادت وي را نامشخص اعلام كرد، اما خانواده وي معتقدند به علت ضربات باتوم در كلانتري به شهادت رسیده است.

50. نام شهید: کسری شرفی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / سایر توضیحات: پیکر وي بدون اطلاع خانواده به صورت مخفیانه به خاك سپرده شده است.

51. نام شهید: کامبیز شعاعی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / سایر توضیحات: پیکر وي بدون اطلاع خانواده به صورت مخفیانه به خاك سپرده شده است.

52. نام شهید: داوود صدري / عنوان اجتماعی: کسبه‌ی محله‌ی سلسبيل / سن شهید: 27 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: مسجد لولاگر، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است.

53. نام شهید: سيد رضا طباطبايي / عنوان اجتماعی: ليسانس حسابداري / سن شهید: 30 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: خيابان آذربايجان، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 3 تير بعد از تعهد گرفتن از خانواده در قطعه 259 به خاك سپرده شده است.

54. نام شهید: وحيد رضا طباطبايي / عنوان اجتماعی: ليسانس زبان انگليسي / سن شهید: 29 / تاریخ شهادت: 3 تير / محل شهادت: بهارستان، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 6 تير در قطعه 308 به خاك سپرده شده است.

55. نام شهید: حسين طهماسبی / سن شهید: 25 / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: خيابان نوبهار، كرمانشاه / نحوه شهادت: مورد حمله‌ی مأموران مسلح وابسته به دولت قرار گرفته و در اثر ضربات وارده به شهادت رسيده است.

56. نام شهید: سالار طهماسبي / عنوان اجتماعی: دانشجوي كارشناسي مديريت بازرگاني رشت / سن شهید: 27 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: خيابان جمهوري، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به پيشاني به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 2 تير در قطعه 254 به خاك سپرده شده است.

57. نام شهید: ميثم عبادي / عنوان اجتماعی: شاگرد فرش فروش / سن شهید: 17 / محل شهادت: صادقيه، تهران

58. نام شهید: ابوالفضل عبدالهي / عنوان اجتماعی: فوق ديپلم برق / سن شهید: 21 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: مقابل دانشگاه صنعتي شريف، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به پشت سر به شهادت رسيده است / نحوه شهادت: 2 تير در قطعه 248 به خاك سپرده شده است.

59. نام شهید: حميد عراقي / محل شهادت: خيابان آزادي، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيده است.

60. نام شهید: پور كاوه علي / سن شهید: 19 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: تهران

61. نام شهید: حسین الف / تاریخ شهادت: 27 خرداد / محل شهادت: اصفهان

62. نام شهید: رضا فتاحی

63. نام شهید: پريسا كلي / عنوان اجتماعی: فارغ التحصيل رشته ادبيات / سن شهید: 25 / تاریخ شهادت: 31 خرداد / محل شهادت: بلوار كشاورز، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به گردن به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 2 تير در قطعه 259 به خاك سپرده شده است.

64. نام شهید: مصطفي كيارستمي / سن شهید: 22 / تاریخ شهادت: 26 تير / نحوه شهادت: مقابل دانشگاه تهران بر اثر اصابت باتوم به سر به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: شركت در نمازجمعه

65. نام شهید: محمد کامرانی / سن شهید: 18 / تاریخ شهادت: 18 تير / محل شهادت: میدان ولیعصر، تهران / نحوه شهادت: بر اثر جراحات وارد شده در بيمارستان مهر به شهادت رسيده است.

66. نام شهید: حميد مداح شورچه / عنوان اجتماعی: فعال در ستاد مرکزی ميرحسين موسوی / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: مشهد / نحوه شهادت: چند روز بعد از آزادی به دليل شدت جراحات وارده به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: پزشکی قانونی علت شهادت وی را خونريزی مغزی اعلام کرده است.

67. نام شهید: مریم مهرآذین / سن شهید: 24 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی به شهادت رسيده است.

68. نام شهید: ترانه موسوی / تاریخ شهادت: 7 تير / محل دستگیری: مسجد قبا، تهران / سایر توضیحات:پيكر وي در حالی که سوزانده شده بود در بیابان های بین کرج و قزوین پیدا شده است.

69. نام شهید: ایمان نمازی / عنوان اجتماعی: دانشجوی رشته عمران دانشگاه تهران / تاریخ شهادت: 25 خرداد / محل شهادت: كوي دانشگاه، تهران / نحوه شهادت: براثر حمله نيروهای یگان ويژه و مامورین امنیتی لباس شخصی به شهادت رسيده است.

70. نام شهید: محمد نيكزادي / عنوان اجتماعی: فارغ التحصيل عمران / سن شهید: 22 / تاریخ شهادت: 26 خرداد / محل شهادت: ميدان ونك، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به سينه به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: در قطعه 257 به خاك سپرده شده است.

71. نام شهید: ايمان هاشمي / عنوان اجتماعی: شغل آزاد / سن شهید: 27 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: خيابان آزادي، تهران / نحوه شهادت: بر اثر اصابت گلوله به چشم به شهادت رسيده است / سایر توضیحات: 3 تير در قطعه 259 به خاك سپرده شده است.

72. نام شهید: میلاد یزدان پناه / سن شهید: 30 / تاریخ شهادت: 30 خرداد / محل شهادت: تهران / نحوه شهادت: بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی به شهادت رسيده است.

اجتهاد سید حسن خمینی

بعد از تحریم مراسم تنفیذ احمدی نژاد توسط بیت خمینی و حضور نیافتن سیدحسن خمینی در مراسم به اصطلاح تجدید بیعت با اندیشه های امام توسط اعضای دولت نهم که در مرقد امام برگزار شد اینک مواضع بیت امام که توسط سیدحسن خمینی اعلام می شود بسیار بااهمیت جلوه می کند.
ثابت قدمی وی در رد مشروعیت احمدی نژاد بخصوص بعد از مدتها همراهی با قاطبه حکومت که با شرکت در مراسم های مختلف همراه بود، اینک رنگ و بوی دیگر یافته و مشخص شده بیت خمینی عطای قدرت را به لقایش بخشیده است.
اعلام ترکیب هیات امنای دانشگاه آزاد که نام سیدحسن خمینی در آن دیده می شود از سوی هاشمی رفسنجانی خط بندی جدیدی است که از دیدگاه تحلیلگران سیاسی بسیار بااهمیت جلوه می کند.
حال بعد از مدتها که سیدحسن خمینی از شنبه تا چهارشنبه در قم به تحصیل علوم دینی مشغول بود خبر اجتهاد وی منتشر شده است. خبرآمده که نوه روح اله بزرگ توانسته است در این سن درجه اجتهاد خود را کسب کند تا زنگ خطری باشد برای  طیفی که مدتی است مستقیم و غیرمستقیم قصد ضربه به خاندان بزرگ خمینی را دارند.

تجزیه و تحلیل جنبش سبز در گفتگو با دکتر بشریه

شماره اخير مجله اينترنتى "لوگوس" مصاحبه مفصلى با حسين بشيريه، استاد سابق دانشگاه تهران و از متفكران مهم علوم سياسى در ايران، درباره تحليل نا آرامى ها و جنبش اعتراضى ماه هاى اخير در ايران انجام داده است که خواندن آن را به شما توصیه می کنم.
آقاى بشيريه در دوران تدريس ۲۵ ساله خود در دانشگاه تهران بيش از ۱۵ كتاب و دهها مقاله نوشته است و شاگردان زيادى را تربيت كرده است. وى يكسال پس از اينكه محمود احمدى نژاد اعلام كرد چرا بايد استادان ليبرال در دانشگاه هاى ايران تدريس كنند، در تابستان سال ۱۳۸۶ توسط كميته انضباطى دانشگاه تهران اخراج شد.
حسين بشيريه كه هم اكنون در دپارتمان علوم سياسى دانشگاه سيراكيوز آمريكا مشغول تدريس است در پاسخ به سئوالات مصاحبه گر، تحليل هاى خود را از مختصات جنبش سبز، دلايل و زمينه هاى بروز آن، ميزان ثبات و آينده حكومت اسلامى و مختصات رهبرى جنبش اعتراضى و آينده آن ارائه مى دهد. فشرده اى از رئوس و
مضامين اصلى اين مصاحبه را در زير مى خوانيد.

از نظر شما، مختصات حوادث و جنبش اعتراضى ايران چيست؟
حسين بشيريه : رويدادهاى پس از انتخابات زمينه ساز يك موقعيت انقلابى بالقوه در رويارويى با حكومتى شد كه درگير بحران هاى متعددى است. اين حوادث پيش از همه بحران در يكپارچگى و انسجام درونى رژيم را به نمايش گذاشت. رژيم هاى خودكامه با ويژگى تئوكراتيك انتخابى در ذات خود بحران هاى متعددى را پرورش مى دهند، مثل بحران در انسجام درونى، بحران در مشروعيت ايدئولوژيك، ناكارآمدى در هدايت امور و رقابت در ميان رهبران.
اما اگر تمامى اين بحران ها در آن واحد بروز كنند شرايط ممكن است به يك موقعيت انقلابى بدل شود و از دل آن عناصر مبارزه سياسى با حكومت رشد خواهند كرد، مثل اعتراض و نارضايتى عمومى، ايدئولوژى و يا رهبرى جديد و حتى سازماندهى.
جمهورى اسلامى مدتها است كه با معضل يا بحران مشروعيت دست و پنجه نرم مى كند. رشد تفسير جمهورى خواهانه از اسلام سياسى، ذات متناقض قانون اساسى ايران، افزايش تمايز بين عملكرد و آرمان هاى ظاهرى رژيم و فاصله گرفتن بيشتر افكار عمومى از ايدئولوژى مسلط از عوامل تعميق بحران مشروعيت بوده اند.
در عين حال حكومت جمهورى اسلامى هيچگاه دولت كارآمدى نبوده ولى بحران كارآمدى آن از سال ۲۰۰۵ عميق شده و عوارض آن تاثيرات بسيار مخربى بر حيات اجتماعى، اقتصادى و سياسى ايران بر جاى گذاشته است.
در مقابل وخامت بحران ناكارآمدى، جمعيت وسيعى از ايرانيان خواستار بهبود وضعيت هستند و جنبش وسيعى كه به پا خواست تا حد زيادى محصول اين تضاد بين خواسته هاى سياسى روبه رشد مردم و نتايج برون آمده از صندوق هاى راى بود.
اما بايد تاكيد كرد كه مهمترين معنا در حوادث پس از انتخابات را بايد در بحران انسجام درونى حكومت اسلامى جستجو كرد. در ساختار حكومت اسلامى هميشه جناح بندى هاى مختلفى وجود داشته است اما حوادث پس از انتخابات نشان داد كه تضاد و اختلاف در ميان اين جناح ها به حدى رسيده كه با ريش سفيدى و ميانجى گرى حل شدنى نيستند.
در مورد رژيم هاى خودكامه ايدئولوژيك معمولا بحران انسجام باعث شكاف در دستگاه نظامى و سركوب و يا ترديد حكومتگران در مقابله با معترضان نمى شود. اما مشروعيت آن را بيش از پيش زير سئوال برده و شرايط را براى سازماندهى نارضايتى عمومى، شكل گيرى ايدئولوژى و رهبرى مخالفان و ساير عناصر لازم براى وقوع يك موقعيت انقلابى فراهم مى كند.

چرا اين جنبش در سى سالى كه از عمر حكومت اسلامى مى گذرد بى سابقه بود؟
با توجه به اينكه جنبش هاى وسيع تحت حكومت رژيم هاى استبدادى بسيار نادراند وقوع آن را نمى توان با عوامل به اصطلاح معمولى تر مثل بحران اقتصادى، ناكارآمدى حكومت و يا بروز نارضايتى عمومى توضيح داد.
تاريخ جنبش هاى فراگير نشان مى دهد كه در اين جنبش ها نه عوامل نارضايتى بلكه يافتن دريچه اى براى كاناليزه كردن نارضايتى ها و بسترى مناسب براى تعرض قطعى عنصر تعيين كننده است.
در مورد ايران تركيبى از سه عامل كه معمولا در تئورى هاى سياسى به عنوان دليل بروز اين جنبش ها قلمداد مى شوند با هم نمود پيدا كرد.
عامل اول، فاصله يا تضادى تحمل ناپذير بين خواسته ها و توقعات مردم قبل از انتخابات با سركوب خشن حكومت در روزهاى بعد از آن است. با اعلان نتايج انتخابات، فضاى پر نشاط و اميد مردم به نارضايتى و خشم بدل شد كه روى يك مسئله تمركز داشت و آن «تقلب» بود. همين مسئله مردم را به جهت گيرى فعال وا داشت و به خيابان ها آورد.
اما در پى چندين هفته سركوب خشن نيروهاى امنيتى اكنون فضاى هراس جاى احساس خشم عمومى را گرفته است.
در مورد عامل دوم يعنى – شكل گيرى و انسجام عناصر جامعه مدنى – بايد گفت كه تحولات بطئى از سال هاى موسوم به دوران بازسازى و بعد در دوران موسوم به اصلاحات، ايران را از جامعه اى درهم و بدون ساختار و هويت به جامعه اى با حدى از ساختارها و سنت هاى مدنى بدل كرده است.
در ده سال گذشته ما شاهد جنبش هاى اعتراضى موردى و محدودترى بوديم كه با اتكا به همين ساختارها و سنت هاى ابتدايى جامعه مدنى تبلور يافتند. اما در حوادث پس از انتخابات شكاف بين مردم حكومت چنان عميق شد كه جمعيت ميليونى را به ميدان آورد و متاسفانه ساختارها و سنت هاى مدنى شكل گرفته در اين سال ها توان و ظرفيت تداوم دادن به اين حركت را نداشت. هر چند عامل سركوب خشن و بي رحمانه را نبايد از نظر دور داشت.
و بالاخره عامل سوم – يعنى تعميق شكاف در بين حاكمان و بيدارى افكار عمومى – نقش موثرى در به حركت درآوردن مردم داشت. تاييد صلاحيت نامزدهاى اصلاح طلب و حركت آنها به اصطلاح در چهارچوب نظام، فضاى نسبتا امنى براى حركت ميليونى مردم فراهم كرده بود.
همزمان بروز علائم آشكار از اختلاف بين جناح تندرو و بنيادگرا با سنت گرايان (به عنوان مثال اختلاف شديد بين احمدى نژاد و هاشمى رفسنجانى) اين توقع را ايجاد كرده بود كه سنت گرايان از جنبش سبز حمايت خواهند كرد. و بالاخره بروز اختلاف حتى بين حاميان و شخصيت هاى جناح تندرو در روزهاى اول تزلزل در مواضع حكومت را تشديد كرد. هر چند كه در نهايت همه معترضان درون حكومت در مقابل آنچه كه تهديدى براى كل نظام مى دانستند به تبعيت از رهبرى نظام دفاع از بقا حكومت به شكل فعلى را برگزيدند.
در يك كلام هر چند بسيارى از مردم و گروه هاى سياسى مخالف حكومت اسلامى سالهاست كه خواب يك چنين روزى را مى ديدند ولى حقيقت اين است كه مثل هر موقعيت انقلابى ديگرى در تاريخ شرايطى كه ما در ايران ديديم محصول همزمانى چندين عامل سياسى مهم و نادر بود.

آيا جنبش اعتراضى اخير سرآغازى است بر پايان كار حكومت اسلامى ؟
براى سنجش موضوع سقوط حكومت بايد نتايج بحران اخير و چالش هاى حاصل از آن براى جمهورى اسلامى را بررسى كرد و ديد كه رويدادهاى اخير از نقطه نظر عناصر تشكيل دهنده يك موقعيت انقلابى حك;ومت را در چه موقعيتى قرار داده است.
از نظر مشروعيت ايدئولوژيك، جمهورى اسلامى اكنون با يك بحران شديد دست و پنجه نرم مى كند. حوادث اخير از نقطه نظر مشروعيت نظام چند نتيجه داشت.
اول اينكه ذات واقعى ساختار اين حكومت را برملا كرد. براى اولين بار كاملا مشخص شد كه شخص رهبر تعيين كننده و تصميم گير اصلى است.
اما برملا شدن اين واقعيت به شكل خشن و عريان در دراز مدت به ضرر رهبرى و موقعيت آن خواهد بود چرا كه جايگاه وى را از يك نوع منصب مشروطه به يك مستبد و خودكامه تنزل خواهد داد.
نتيجه ديگر اين است كه اقليت حاكم بيش از گذشته به انتخابات و راى مردم بدبين و از آن هراسناك خواهد شد. اما اگر آنها از ميزان مشاركت مردم و عناصر انتخابى حكومت بكاهند خود به خود مشروعيت رژيم بيشتر زير سئوال خواهد رفت.
نتيجه ديگر اين حوادث در موازات با عامل فوق، بى اعتمادى مردم و گسترش بى اعتقادى آنها به مشاركت سياسى است كه خود عامل ديگرى است در كاستن از مشروعيت حكومت. به اين ترتيب عنصر انتخابى اين رژيم تئوكراتيك به مرور از هر دو زاويه تحليل خواهد رفت و رژيم بيش از گذشته بايد بر عناصر غيردمكراتيك و اشرافيت روحانى تكيه كند.
چهارمين نتيجه اى كه از حوادث اخير در ايران برجا خواهد ماند گسترش دايره به اصلاح «ضد انقلاب» است. از هم اكنون برخى از تندروها دامنه صفت «منافق» را گسترش داده و از منافقين جديد سخن مى گويند.
به عبارتى ديگر، جمعيت و گروه هاى وسيع ترى به مخالفان گروه حاكم پيوسته اند. به اعتقاد من مهمترين نيتجه نا آرامى و جنبش سياسى اخير كاهش چشمگير احساس هراس از حكومت است. شهامت براى بيان نارضايتى هاى قديمى شايد بزرگترين دستاورد جنبش اخير باشد.
اين يك قاعده عمومى است كه چه در مورد تك تك افراد و چه در مورد يك جامعه خشم هميشه هراس را نابود مى كند.
اما از نقطه نظر اقدامات حكومت براى انطباق خود با اوضاع جديد بايد اشاره كرد كه رژيم هاى خودكامه براى جبران ضعف مشروعيت ايدئولوژيك يا به تشديد سركوب روى مى آورند و يا به گسترش و افزايش خدمات و كمك هاى عمومى.
در مورد ايران شاهديم كه حكومت به سركوب شديدتر روى آورده و پايه هاى نظام و امنيتى آن فعال تر شده اند. حكومت اسلامى در حال تحول به سمت يك سيستم حكومت نظامى است. با توجه به مشكلات اقتصادى ايران بعيد است جمهورى اسلامى بتواند فقدان مشروعيت خود را با گسترش خدمات و كمك هاى اجتماعى جبران كند.
از چهار عنصر اصلى ثبات رژيم – يعنى مشروعيت، كارآمدى، وحدت رهبرى و توان سركوب – به نظر مى رسد كه، حداقل در شرايط فعلى، فقط عنصر چهارم يعنى توان سركوب قادر است عمل كند.
حوادث اخير ثابت كرد كه جناح بندى و اختلافات در ميان حكومتگران يا به اصطلاح خودى ها به حدى شديد شده كه به شكل قبل و با مصالحه قابل حل نيست. اختلاف بين اصلاح طلبان و بنيادگران از يك سو، اختلاف بين مراجع و جوامع دينى گوناگون از سوى ديگر و حتى اختلاف بين نخبگان و فرماندهان نظامى هر روز نمونه ديگرى بروز مى دهد.
در عين حال بايد وضعيت نيروهاى اپوزيسيون، نقاط ضعف و نقاط قوت آنها را نيز در نظر گرفت. در بررسى اين عرصه بايد چهار عامل تعيين كننده در بروز جنبش فراگير و يا وقوع موقعيت انقلابى را محك قرار داد كه عبارتند از: حد نارضايتى عمومى، شبكه سازماندهى، ايدئولوژى و رهبرى جنبش.
تا اين مرحله ما شاهد بوده ايم كه ماشين سركوب رژيم بخش زيادى از شبكه سازماندهى مخالفان را فلج كرده و تعداد زيادى از رهبران و چهره هاى موثر را از ميدان خارج كرده است.
اما اين به آن معنى نيست كه اوضاع براى هميشه به اين شكل باقى خواهد ماند. تاكنون موسوى، كروبى و خاتمى اين حركت را با احتياط رهبرى كرده اند اما برخى مراجع شيعه و به خصوص آيت الله منتظرى با انتقادهاى تندترى عملا حكومت فعلى را فاقد مشروعيت دانسته و شورش عليه آن را موجه اعلام كرده است.
معمولا در تداوم حركت هاى اعتراضى، افراد و ديدگاه هاى قاطع و راديكال ترى جاى رهبران محتاط و ميانه رو را خواهند گرفت. در آن صورت ايدئولوژى و شعارهاى اين جنبش نيز به جاى اعتراض به نتايج انتخابات به اعتراض و زير سئوال بردن كليت ساختار حكومت بدل خواهد شد.
بنابراين دو عامل براى تشخيص عواقب و پيامدهاى اين بحران اهميت دارند: يك - قدرت سركوب و مهار رژيم و آمادگى و توان آن در بكارگيرى اين اهرام ها و دوم – رهبرى جنبش اعتراضى و توان و آمادگى آن براى بازبينى و تغيير ايدئولوژى و نيرومند تر ساختن قابليت هاى سازمان گرانه آن است.

آيا اين جنبش يك رهبرى مشخص و سازمان يافته دارد و يا اين جنبشى است كه رهبرى را به دنبال خود مى كشد؟
معمولا رهبران جنبش هاى انقلابى و يا اعتراضى را به سه گروه تقسيم مى كنند: اول؛ ايدئولوگ ها يا نظريه پردازان، دوم؛ بسيج كننده و تهييج گران، سوم؛ مديران.
گاهى اوقات يك رهبر ممكن است هر سه خصوصيت و قابليت را داشته باشد ولى معمولا يكى از اين سه خصوصيت را به شكل بارزى داراست.
در مورد جنبش امروز ايران نقش رهبرى در دست يك فرد نيست و بنابر اين سه عنصر لازم براى رهبرى تكوين نيافته اند. ايدئولوژى واحد و مشخصى در كار نيست، بيشتر يك حركت دمكراتيك است.

اما موضوعاتى كه الهام بخش شخصيت هاى مهم اين جنبش است كاملا روشن اند و برخى از آنها را مى توان در نطفه هاى قانون اساسى اول جمهورى اسلامى رديابى كرد.
ايدئولوژى يا مرام جنبش هاى اعتراضى در نوع خود مى توانند تعرضى و يا تدافعى باشند. جنبش هاى انقلابى معمولا مرام تعرضى دارند و در پى ساختار سيا سى- اقتصادى و اجتماعى كاملا متفاوتى هستند. ايدئولوژى يا مرام هاى تدافعى معمولا بيانگر نارضايتى مردم از نحوه عملكر نظام موجود و رهبران آنها و بيانگر شورش اند و نه انقلاب . مثل شورش هاى رعيت ها، شورش عليه ماليات و يا شورش عليه تبعيض قومى و مذهبى. جنبش سبز ايران را مى توان «شورشى عليه تقلب در انتخابات» ناميد.
به يك اعتبار جنبش امروز در ايران به خاطر دفاع از قانون اساسى موجود و به خاطر اعتراض به خودكامگى يك اقليت حاكم كه بر ابزارهاى نظامى تكيه دارد تا حد زيادى شبيه به شورش سال ۱۳۴۲ به رهبرى آيت الله خمينى است.
اما نبايد فراموش كرد كه يك جنبش تدافعى و يا شورش مى تواند به يك حركت انقلابى بدل شود. به اعتقاد من جنبش سبز مى تواند ايده هاى انقلاب مشروطه و شعارهاى اصيل و اوليه انقلاب ۱۳۵۷ را احيا كند. و اين در حد خود مثبت و كافى است چون در تمام يك قرن گذشته مهمترين تضاد و شكاف سياسى در ايران همواره بين خودكامگى ( چه نوع سلطنتى و چه نوع روحانى آن ) با دمكراسى و حاكميت مردم بوده است.
اما جنبش فعلى براى تبديل شدن به يك حركت و جنبش تعرضى بايد ايدئولوژى يا مرام خود را از گرايش هاى تئوكراتيك نهفته در قانون اساسى فعلى جدا كرده و اين آن موضوعى است كه رهبران فعلى معترضان از آن اكراه دارند.
از نقطه نظر عامل دوم در كاركرد، رهبرى – يعنى بسيج مردم و تهييج آنها – با توجه به شرايط سركوب كنونى در ايران رهبرى فعلى امكانات چندانى ندارد. ساختارها و نهادهاى مدنى محدود و نحيفى كه وجود داشت در ماه هاى اخير به شدت سركوب و محدود شده اند.
هميشه با تشديد سركوب امكان بسيج كاهش يافته و هزينه فعاليت سياسى بيشتر مى شود. گاهى اوقات مثل مورد آيت الله خمينى در سال ۱۳۵۷ رهبران در تبعيد هستند و مى توانند بدون نگرانى از بازداشت يا خطر مرگ هر گونه فراخوانى بدهند ولى در مورد رهبران جنبش فعلى به نظر مى رسد كه با توجه به شدت سركوب آنها حاضر نيستند تا اين حد خطر كنند.
و در مورد عامل سوم در كاركرد رهبرى- يعنى مديريت – به نظر مى رسد كه اين ساختار خيلى خوب به هم گره نخورده است و دليل آن باز هم فضاى سركوب شديد است.
معمولا در تمام حركات انقلابى رهبرى جنبش در دو حالت نقش تعيين كننده اى پيدا مى كند: يك – زمانى كه ابزارهاى سركوب و نظامى حكومت قادر به انجام وظيفه خود نيستند و دوم: زمانى كه حكوت در حالت ترديد و يا تشتت قرار دارد ( مثل مورد انقلاب ۱۳۵۷ ايران).
معمولا آن چيزى كه ميخ نهايى را بر تابوت رژيم هاى خودكامه مى كوبد بحران در اعمال قدرت و از دست دادن كنترل اوضاع است. بنابراين يك رهبرى نيرومند و معتقد به ايدئولوژى و مرامى منسجم مى تواند با به كارگرفتن روش هاى گوناگونى از كارزار سياسى، مردم را بسيج كرده و با اتكا به اين نيرو قدرت سركوب و اعمال اراده حكومت را تضعيف كند.
در نهايت با توجه به شرايط فعلى من فكر مى كنم كه مطرح شدن و ارتقاء يك روحانى دگر انديش مثل آيت الله منتظرى به عنوان رهبر اين جنبش مى تواند از نظر بسيج سياسى مردم و تغيير توازن بين نيروها و بازيگران سياسى نقش بسيار مهمى ايفا كند.


۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه

امپراطوری دروغ

گزارش زیر به قلم حنیف مزروعی است که در سایت نوروز منتشر شده است:


1.
کلیت آموزه های اسلامی که بطور اعتباری به سه دسته عقائد ، احکام و اخلاق تقسیم بندی می شوند یک هدف را دنبال می کند و آن بر ساختن انسانی است که در زندگی فردی و اجتماعی پایبندی کاملی به ارزشهای دینی و اخلاقی همچون عدالت ، صداقت ، امانت ،...داشته باشد.
ماه رمضان از این جهت ماه مبارکی برای مسلمانان است که در سایه تمرین روزه داری راه تزکیه نفس و اطاعت و بندگی به درگاه حق هموارترمی شود تا از قید هر بندگی دیگر آزاد شوند و جز بر منهج عدالت و راستگویی و درستی و...راه نپیمایند.
طبعا نظام سیاسی برآمده از آموزه های اسلامی باید تجلی عینی و عالی این ارزشها در عرصه عمل باشد . و خلاصه آنکه در مقام مقایسه نظام های سیاسی موجود در دنیا تنها مزیت نظام سیاسی اسلامی نسبت به دیگر نظام ها را باید در پایبندی تام و تمامش به ارزشهای اخلاقی و در راس آنها عدالت و راستی و درستی دانست.

2.
ماه رمضان از وجه دیگری نیزدر تاریخ اسلام برجسته است و آن به شهادت رساندن اسوه کامل مکتب شیعه و تجلی عالی یک مسلمان در زندگی فردی و اجتماعی و رهبری و اداره نظام سیاسی اسلامی امام علی(ع) است . اما آنچه داغ شهادت این صدای عدالت انسانی در تاریخ را در دل هر انسان عدالتخواه و آزاده ای تازه می کند این است که وقتی خبر شهادت او در محراب مسجد کوفه بدست مسلمانی متحجر در بلاد اسلامی منتشر شد خیلی از مسلمانان از خبردهنده می پرسیدند که مگر علی نماز هم می خواند؟

3.
نویسنده این روایت را بارها و بارها و از دوران نوجوانی در بالای منابر از واعظان و خطیبان روحانی شنیده است و اینها در توضیح این واقعه می افزودند که معاویه با بکارگیری دهها جاعل حدیث و صدها امام جمعه و جماعت و هزاران شایعه ساز آنچنان دستگاه تبلیغی علیه امام علی سامان داده بود که این واکنش طبیعی آن در میان مسلمانان بود .
در واقع معاویه با تکیه بر زر و زور آنچنان دستگاه تزویر و « امپراطوری دروغ »ی را سازمان داده بود که نتیجه اش این بود که آیا علی هم نماز می خواند؟ و به مسجد می رفت؟ و ... و وقتی در نزدیک به 15 قرن پیش بتوان با علی اولین اسلام آورنده ، جان پناه پیامبر در همه لحظه های خطر و مبارزه ، داماد پیامبر، عادل ترین و اخلاقی ترین حاکم از نگاه ما و ... ، آنهم ذیل حکومتی بنام دین و خلافت اسلامی چنین کرد تکلیف دیگر انسانها روشن است .
در آن زمان که ارتباطات در هر وجهش تفاوتی بنیادی با دنیای امروز داشت « امپراطوری دروغ » آنچنان چهره و شخصیت علی را وارونه نشان داده بود تا خلافتی که به سلطنت تغییر ماهیت داده بود با آسودگی خاطر از وجود این اسوه حق بتواند بر بلاد اسلامی و مسلمانانی که در دام این تبلیغات دروغین افتاده اند، بنام اسلام حکومت کند و...

4.
یادم هست که همه واعظان و خطیبان از بیان این واقعه مظلومیت علی را نتیجه می گرفتند و اینکه این داستان تکراری تاریخ در مورد ائمه شیعه و شیعیان واقعی از طرف حکومت های جائر اما بنام اسلام بوده است و اینگونه اسلام امامت را از اسلام خلافت و سلطنت جدا می کردند و به تعبیر دکتر شریعتی جنگ دائمی مذهب علیه مذهب در تاریخ اسلام جاری بود، اما هرگز تصور نمی شد که این تجربه «امپراطوری دروغ» در حکومتی دینی بنام اسلام و شیعی آنهم علیه شهروندانی پایبند به این نظام اما معترض به برخی عملکرد ها و منتقد برخی مسئولین حکومتی تکرار شود .

به راه دور نمی روم فقط از مناظره انتخاباتی اخیر شروع می کنم که در آن رئیس دولت نهم در مقابل نامزد رئیس جمهوری دهم مثل آب خوردن دروغ می گفت و به افرادی که در آن جلسه حاضر نبودند تهمت و افترا می بست و ... و از این طریق و طریق های خلاف قانون و عدالت و مروت و اخلاق دیگر که از روز روشنتر است در پی جمع آوری رای برای تشکیل «دولت اسلامی» بود. در بازتاب به مدعیات کذب وی بود که تابلوی "دروغ ممنوع" بر دستهای بسیاری از شهروندان بلند شد اما ظاهرا رای و نظر اکثریت شهروندان افاغه نکرد و تقلب هم به دروغ اضافه شد و وقتی این شهروندان به اعتراض برآمدند که "رای ما چه شد" آنچنان «امپراطوری دروغ»ی بکار افتاد که نگو و نپرس!

صدا و سیما، مطبوعات وابسته، تریبون نماز جمعه و ... و خلاصه هر فرد و امکانی حکومتی به راه افتاد تا اعلام کنند اینها که برای اعتراض به خیابان آمده اند فریب خورده و عامل بیگانه و در پی براندازی نرم و انقلاب و کودتای مخملی اند، و اینها که کشته شده اند بدست اجیرشدگان خاتمی و موسوی و کروبی بوده اند، و حتی جنایات انجام شده در بازداشتگاهای کهریزک و ... نیز بدست نفوذی های برانداز بوده و سران آشوب و اغتشاش هم دستگیر شده‌اند و در دادگاهها به خطا و اشتباه خود اعتراف کرده اند و خلاصه همه اینان مجرم اند و مستحق برخورد و مجازات اما عوامل و دستگاههای درگیر حکومتی همه پاک و مبرا و اگر هم نیروهای نظامی وانتظامی و بسیج و شبه نظامی و لباس شخصی با تجهیزات جنگی به خیابانها گسیل شده و مختصر برخوردی با مردم معترض داشته اند فقط و فقط برای انجام وظیفه و حفظ امنیت معترضان و جلوگیری از ناامنی و ضرر به کسب و کار مردم بوده است و تعداد کشته ها 29 نیز نفر بوده که 20 نفرشان هم بسیجی بوده اند! برشماری دروغ های شاخدار و بزرگ و متعارضی که از 22 خرداد به اینطرف از دستگاههای رسمی و تبلیغی جمهوری اسلامی ایران پراکنده شده است ازحوصله این مقال خارج است اما اگر فردی همت اینکار را برخود هموار کند کارنامه زشتی است که هیچگونه سخیتی با معیارهای ابتدایی اخلاقی چه برسد دینی ندارد .

5.
آلودگی صوتی ای که گوش هر شهروند آگاهی را آزار می دهد و انسان حیرت می کند که مگر می شود ذیل حکومتی به نام جمهوری اسلامی اینهمه دروغ گفت و تحریف کرد و تهمت و افترا به دیگران بست و...و هیچ فرصتی هم برای دفاع به آنها نداد! و خلاصه سنگ ها را بست و...
آخر چگونه می شود که صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران جلسات انس با قرآن بگذارد و تفسیر و وعظ پخش کند و روحانیان عالی مقام در آن حضور یابند و...اما به بدیهی ترین حقوق و اخلاق انسانی پایبند نباشد ؟ و من مانده ام که چگونه این روحانیان انتظار اثرگذاری سخنان و وعظشان را دارند و به این عمل صدا و سیما اعتراض و از حضور در آن خودداری نمی کنند؟ یا تریبون های نمازجمعه که باید محلی برای دعوت به تقوا و راستی و درستی و رحمت و همزیستی و ... باشد تبدیل به مکانی برای درشتگویی و دعوت به برخورد قهرآمیز و بی رحمانه با هر معترض و منتقدی شده است و ... واقعا تصور چنین روزگاری برای فردی چون من ناممکن بود و اینکه بجای شناخت درست مسائل واختلافات فکری و سیاسی و اعتراضات مردم نسبت به نتیجه انتخابات راهی پیموده شود که ماهیت نظامی که تابلوی اسلامی را یدک می کشد به «امپراطوری دروغ» استحاله کند و آنچنان گرد و خاکی بر واقعیت بپاشد که حتی چشمان حقیقت بین نیز به سختی قادر به دریافت آن شوند چه برسد به دروغ گویان و سناریونویسان که خود پیشاپیش در دام این دورغ ها گرفتار آمده و مسیر نظام را به بیراهه برده اند.
اضافه کنم که از قدیم برخی گفتن دروغ مصلحت آمیز را توصیه کرده اند حتی اگر این را صواب بدانیم توجیه اش حفظ جان بندگان خدا بوده است اما در این روزگار دستگاه تبلیغی ای در جمهوری اسلامی به راه افتاده است که برای پوشاندن جنایت و قتل و تجاوز و ... دروغگویی را نه مصلحت بلکه واجب کفایی می داند و این نهایت فاجعه است.
در این ایام هر صدا و ندایی از سوی نهادها و رسانه های رسمی و تبلیغی می شنویم اگر همه اش دروغ نباشد با دروغ آمیخته است و اینکه اتهاماتی را به دیگران می بندند فقط برای حذفشان از عرصه سیاسی ! وخلاصه این «امپراطوری دروغ» می خواهد همان بلایی را بر سرمعترضان و منتقدان مسلمان خود در آورد که معاویه بر سرمخالفان خود و از جمله علی آورد و در طول تاریخ شیعیان همواره افشاگر آن بوده و درسها از آن آموخته اند .
تجربه «امپراطوری دروغ» آنهم در این روزگاران دوام نخواهد داشت چرا که تجربه زندگی در دنیایی که انقلاب و انفجار اطلاعات جزئی از آن را تشکیل می دهد مجال چندانی برای اینکار نمی گذارد به ویژه آنکه این شیوه هیچ سنخیتی با محتوای مدعایی نظام اسلامی ندارد .

6.
جمهوری اسلامی ایران اگر می خواهد بماند باید به راه صداقت و عدالت با همه لوازم و مقتضیاتش بازگردد و قطعا حرکت در این راه است که می تواند اسباب بقا و پایداری نظام را رقم زند و لاغیر .